تک پارتی سونگمین :وقتی کرم می ریزی بهش و ...
تک پارتی سونگمین :وقتی کرم میریزی بهش و ...
دلت یه شیطونی میخواست البته نه تنهایی
میخواستی یکمی روی شوهرت کرم بریزی و درکل یکم اذیتش کنی
روی کاناپه نشسته بود اروم رژتو گذاشتی توی جیب شلوارکت و پیشش نشستی نگاهش روی تلوزیون بود
یکمی نزدیکش شدی که متوجه شد
نگاهشو داد بهت
سونگمین:چیزی شده؟
با لبخندی که پر از شیطنت موج میشد گفتی
ا.ت؛نه
سرشو تکون داد و دوباره مشغول تلوزیون نگاه کردن شد
حالا وقتش بود اروم رژ رو دراوردی
و یکم بیشتر نزدیک سونگمین شدی
رژ رو به سمت لپش بردی
و زود دوتا دایره توی پوست سفید و برفیش کشیدی
با نگاه تعجب بهت نگاه کرد
سونگمین:ا.ت ..این...چیه...؟
لپشو لمس کزد و نگاهی به دستش کرد که قرمز بود
سونگمین:یااا ا.تتت
زود از کاناپه بلند شدیو و به سمت اشپز خونه رفتی
اونم دنبالت اومد
سونگمین:وایسا...
اونم همراهت اشپز خونه اومد با یه سرعت از اپن پریدی به سالن و به سمت حیاط رفتی
سونگمین:یااا...ا.تتتتت
دور ماشینتون میچرخیدین و این حس خیلی بهت حال میداد
پات پیج خورد و افتادی زمین که سونگمین هم بلافاصله خودشو انداخت روی تو
حالا راه فراری نداشتی لبخند شیطونی زد
سونگمین:پس رو صورت من نقاشی میکشییی
خنده ای کرد
ا.ت؛یااا..ولم کننن
سونگمین؛نچ نچ باید منم تلافی کنم
ا.ت؛چجورییی
که برخورد نرمی لب.اش رو رو لب.ات حس کردی
بعد از یه بوسه کوتاه ار هم جدا شدین و به چشمای هم خیره شدین
بعد خنده ای کردی
ا.ت؛بلند شوووو
از روت بلند شد و به سمت خونه رفتین.
دلت یه شیطونی میخواست البته نه تنهایی
میخواستی یکمی روی شوهرت کرم بریزی و درکل یکم اذیتش کنی
روی کاناپه نشسته بود اروم رژتو گذاشتی توی جیب شلوارکت و پیشش نشستی نگاهش روی تلوزیون بود
یکمی نزدیکش شدی که متوجه شد
نگاهشو داد بهت
سونگمین:چیزی شده؟
با لبخندی که پر از شیطنت موج میشد گفتی
ا.ت؛نه
سرشو تکون داد و دوباره مشغول تلوزیون نگاه کردن شد
حالا وقتش بود اروم رژ رو دراوردی
و یکم بیشتر نزدیک سونگمین شدی
رژ رو به سمت لپش بردی
و زود دوتا دایره توی پوست سفید و برفیش کشیدی
با نگاه تعجب بهت نگاه کرد
سونگمین:ا.ت ..این...چیه...؟
لپشو لمس کزد و نگاهی به دستش کرد که قرمز بود
سونگمین:یااا ا.تتت
زود از کاناپه بلند شدیو و به سمت اشپز خونه رفتی
اونم دنبالت اومد
سونگمین:وایسا...
اونم همراهت اشپز خونه اومد با یه سرعت از اپن پریدی به سالن و به سمت حیاط رفتی
سونگمین:یااا...ا.تتتتت
دور ماشینتون میچرخیدین و این حس خیلی بهت حال میداد
پات پیج خورد و افتادی زمین که سونگمین هم بلافاصله خودشو انداخت روی تو
حالا راه فراری نداشتی لبخند شیطونی زد
سونگمین:پس رو صورت من نقاشی میکشییی
خنده ای کرد
ا.ت؛یااا..ولم کننن
سونگمین؛نچ نچ باید منم تلافی کنم
ا.ت؛چجورییی
که برخورد نرمی لب.اش رو رو لب.ات حس کردی
بعد از یه بوسه کوتاه ار هم جدا شدین و به چشمای هم خیره شدین
بعد خنده ای کردی
ا.ت؛بلند شوووو
از روت بلند شد و به سمت خونه رفتین.
۱۸.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.