چند پارتی پارت ۲ (آخر)
چند پارتی جونگ کوک
وقتی با یه پسر می بینتت
ا.ت ویو
که لیا کپ کرده بود و بعد خجالت کشید که گارسون رفتم و بعد ۱۰ مین اومد سر میز غذا ها رو اورد گزاشت روی میز و یه صندلی اورد گذاشت کنار من و نشست روش که لیا گفت ببخشید چرا اینجا نشستید مگه نباید کار کنید گفت من اجازه گرفتم و اومدم پیشتون که لیا گفت من میرم دست شویی منم گفتم باشه وقتی که رفت گارسونه دست میمالید به پام و حرف میزد که یه هو جونگ کوک اومد دستم رو گرفتم و زد توی گوشم و گفت هرزه ی عوضی که من گفتم مگه چیکار کردم گفت مگه چیکار کردی نشستی با یه پسر دیگه غذا میخوری حرف میزنه میزاری دست بماله به بدنت که من گفتم این گارسون هست لیا ازش خوشش اومده همین الان لیا رفت دستشویی که این اینطوری کرد که لیا اومد و گفت چیشده منم گفتم کراش جنبالی دست میماله به بدنم و بام حرف میزنه که جونگ کوک الان میگه من یه هرزه ام و خیانت کردم که جونگ کوک گفت بله که هستی فردا برگه طلاق میفرستم امضا کن وبعد این حرف رفت که من پام سست شد و افتادم گریه کردم و لیا من رو برد توی ماشین و به سمت خونه هودش رانندگی کرد و گفت دوربین های رستوران هست پول میدیم فیلم اون زمان رو میگیریم و توی دادگاه نشون میدیم
پرش زمانی (به پس فردا)
نکته (ا.ت برگه طلاق رو که گرفت امضا نکرد)
با لیا رفتیم رستوران پول دادیم فیلم رو گرفتیم و رفتم به دادگا بعد کلی زر من فیلم رو پخش کردم که قاضی گفت خانم ا.ت راست میگن و اگر میخواهید طلاق بگیرید میتونید بگیر ولی من نظرم اینکه نگیرید که جونگ کوک دستم رو گرفت و لبش رو گذاشت روی لبام که قاضی گفت اینجا اینکار هارو نکنید توی خونه جا هست اینجا جش نیست و اینطوری شد که این دو تا زوج عاشق طلاق نگرفتم و بعد ۹ ماه صاحب ۵ تا بچه شدن
پایان
میدونم ریده ام به روم نیارید💜
وقتی با یه پسر می بینتت
ا.ت ویو
که لیا کپ کرده بود و بعد خجالت کشید که گارسون رفتم و بعد ۱۰ مین اومد سر میز غذا ها رو اورد گزاشت روی میز و یه صندلی اورد گذاشت کنار من و نشست روش که لیا گفت ببخشید چرا اینجا نشستید مگه نباید کار کنید گفت من اجازه گرفتم و اومدم پیشتون که لیا گفت من میرم دست شویی منم گفتم باشه وقتی که رفت گارسونه دست میمالید به پام و حرف میزد که یه هو جونگ کوک اومد دستم رو گرفتم و زد توی گوشم و گفت هرزه ی عوضی که من گفتم مگه چیکار کردم گفت مگه چیکار کردی نشستی با یه پسر دیگه غذا میخوری حرف میزنه میزاری دست بماله به بدنت که من گفتم این گارسون هست لیا ازش خوشش اومده همین الان لیا رفت دستشویی که این اینطوری کرد که لیا اومد و گفت چیشده منم گفتم کراش جنبالی دست میماله به بدنم و بام حرف میزنه که جونگ کوک الان میگه من یه هرزه ام و خیانت کردم که جونگ کوک گفت بله که هستی فردا برگه طلاق میفرستم امضا کن وبعد این حرف رفت که من پام سست شد و افتادم گریه کردم و لیا من رو برد توی ماشین و به سمت خونه هودش رانندگی کرد و گفت دوربین های رستوران هست پول میدیم فیلم اون زمان رو میگیریم و توی دادگاه نشون میدیم
پرش زمانی (به پس فردا)
نکته (ا.ت برگه طلاق رو که گرفت امضا نکرد)
با لیا رفتیم رستوران پول دادیم فیلم رو گرفتیم و رفتم به دادگا بعد کلی زر من فیلم رو پخش کردم که قاضی گفت خانم ا.ت راست میگن و اگر میخواهید طلاق بگیرید میتونید بگیر ولی من نظرم اینکه نگیرید که جونگ کوک دستم رو گرفت و لبش رو گذاشت روی لبام که قاضی گفت اینجا اینکار هارو نکنید توی خونه جا هست اینجا جش نیست و اینطوری شد که این دو تا زوج عاشق طلاق نگرفتم و بعد ۹ ماه صاحب ۵ تا بچه شدن
پایان
میدونم ریده ام به روم نیارید💜
۵.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.