برای روی ماهتون این پارت و خودم نوشتم

برای روی ماهتون این پارت و خودم نوشتم
آیدل جذاب من قسمت دوازدهم:))
رفتن خونه و وقتی رسیدن ته بکهیون و دید بکهیون هم متوجه ته شد بدو بدو رفت سمت ته
& تهیونگگگگگگگگگگگگ
+ یا مسیح بکهیون سلام خوبی
& دیدمت بهتر شدم. عا سلام آقای جئون
_ سلاممم ( کاملا سرد )
+ بکهیون میای بریم داخل؟ مطمئنم کوکی خوشحال میشه ( با لبخند فیک ) مگه نه؟
_ تو ذهنش ؛) هر وقت این عوضی پیداش میشه که میخوام یه شب عاشقانه با ته داشته باشم ایشش مزاحم
ا.... آره حتما
از زبان راوی زیباتون ؛))
تهیونگ به حرکت کوک خندید و کوک و بکهیون بیشتر از قبل میخواستنش
ته برای بکهیون مانند الماسی دست نیافتنی بود که کوک اون و داشت
یعنی اگه اون روز ته رو تو صحنه عکاسی نمیدید زندگیش چطوری میشد
یاد اون روزا که تازه تهیونگ و دیده بود و سعی میکرد بهش نزدیک بشه افتاد
واقعا اون بکهیون بود ؟
زندگیش نابود شده بود اون واسه ته قلدر به حساب میومد
&ازت بدم میاد
اون یه خائنه
+ بکهیون خوبی
بکهیون یه دفعه به خودش اومد چجوری از در ورودی تا اینجا اومد کوک درو باز کرد همه داخل شدن و....