وقتی دزدیده میشی اما فیک جونگکوک
پارت:19
+من خیلی وقته که میخامت بیبی گرل
وقتی رسیدیم تا از ماشین پیاده شدیم منو براید استایل بغل کرد و برد توی خونه
تا توی اتاق مشغول بوسیدن هم بودیم
که پرتم کرد روی تخت و کتشو در اورد و پرت کرد ی سمت و دوباره اومد سمتم....
وقتی میخاست بره سراغ کار اصلی که لب زدم
- ج جونگکوک
+جونم
-م من اولین بارمه
+واقعا
سرمو تکون دادم
که دوباره منو بوسید و گفت
+خوشحالم که اولین بارتو میدی ب من
و.....(اینجا رو خودتون تصور کن)
ویو فردا صبح
ویو ات
با درد زیر دلم بیدار شدم نگاهی کنارم کردم جونگکوک لخت بود
نگاهی به خودمم انداختم خودمم لخت بودم ک یهو ی جیغ کوچیک زدم که کوک بیدار شد
+چی شده
-م من چرا لختم
+یادت نمیاد
-چیرو
+منو تو دیشب باهم...
ات نزاشت ادامه حرفشو بگه
-چرا اینکارو کردی
+ی جوری نگو انگار بدون اجازه این کارو کردم
-یعنی چی
ک یهو ی چیزایی از دیشب اومد توی ذهنش که پتو رو گرفت رپی سرش
خیلی خجالت کشیدم
جونگکوک از کیوت بودنش خندید و پتو رو زد کنار
+دیشب خیلی گفتی ک اون کارو بکنم و منم
-کوک ادامه نده لطفا
جونگکوک خندید و بوسه ای به لباش زد
+نظرت درمورد ی حموم دو نفره چیه؟
-من دلم درد میکنه
+پس خودم حمومت میکنم
کوک اجازه حرف زدن بهش رو نداد
و ات رو بغل کرد و برد توی حموم
بعد از ی حموم دو نفره و پوشیدن لباس
رفتن پایین
تلفن جونگکوک زنگ خورد
بعد صحبت کردن با تلفنش
روبه ات گفت
+من باید برم ی جایی
-کجا
+ی کاری پیش اومده شاید تا شب نیام تو که مشکلی نداری؟
-ن اشکالی نداره
جونگکوک لبخندی زد و رفت بالا تا لباساشو عوض کنه
بعد از اتمام کارش اومد پایین ات رفت سمتش و تا در بدرقش کرد بعد از بوسه ی خداحافظی
جونگکوک از خونه زد بیرون
و فقط ات توی اون خونه مونده بود ک اونم حوصلش سر رفته بود اجوما هم که گفته بود امروز نمیتونه بیاد
هوا تاریک شده بود اما خبری از جونگکوک نبود
که یهو ....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
+من خیلی وقته که میخامت بیبی گرل
وقتی رسیدیم تا از ماشین پیاده شدیم منو براید استایل بغل کرد و برد توی خونه
تا توی اتاق مشغول بوسیدن هم بودیم
که پرتم کرد روی تخت و کتشو در اورد و پرت کرد ی سمت و دوباره اومد سمتم....
وقتی میخاست بره سراغ کار اصلی که لب زدم
- ج جونگکوک
+جونم
-م من اولین بارمه
+واقعا
سرمو تکون دادم
که دوباره منو بوسید و گفت
+خوشحالم که اولین بارتو میدی ب من
و.....(اینجا رو خودتون تصور کن)
ویو فردا صبح
ویو ات
با درد زیر دلم بیدار شدم نگاهی کنارم کردم جونگکوک لخت بود
نگاهی به خودمم انداختم خودمم لخت بودم ک یهو ی جیغ کوچیک زدم که کوک بیدار شد
+چی شده
-م من چرا لختم
+یادت نمیاد
-چیرو
+منو تو دیشب باهم...
ات نزاشت ادامه حرفشو بگه
-چرا اینکارو کردی
+ی جوری نگو انگار بدون اجازه این کارو کردم
-یعنی چی
ک یهو ی چیزایی از دیشب اومد توی ذهنش که پتو رو گرفت رپی سرش
خیلی خجالت کشیدم
جونگکوک از کیوت بودنش خندید و پتو رو زد کنار
+دیشب خیلی گفتی ک اون کارو بکنم و منم
-کوک ادامه نده لطفا
جونگکوک خندید و بوسه ای به لباش زد
+نظرت درمورد ی حموم دو نفره چیه؟
-من دلم درد میکنه
+پس خودم حمومت میکنم
کوک اجازه حرف زدن بهش رو نداد
و ات رو بغل کرد و برد توی حموم
بعد از ی حموم دو نفره و پوشیدن لباس
رفتن پایین
تلفن جونگکوک زنگ خورد
بعد صحبت کردن با تلفنش
روبه ات گفت
+من باید برم ی جایی
-کجا
+ی کاری پیش اومده شاید تا شب نیام تو که مشکلی نداری؟
-ن اشکالی نداره
جونگکوک لبخندی زد و رفت بالا تا لباساشو عوض کنه
بعد از اتمام کارش اومد پایین ات رفت سمتش و تا در بدرقش کرد بعد از بوسه ی خداحافظی
جونگکوک از خونه زد بیرون
و فقط ات توی اون خونه مونده بود ک اونم حوصلش سر رفته بود اجوما هم که گفته بود امروز نمیتونه بیاد
هوا تاریک شده بود اما خبری از جونگکوک نبود
که یهو ....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۵۷.۵k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.