☆مرگ یا عشق☆ part⁶¹
جیمین:چی؟
ا.ت:جدا شدیم*بلند گریه کرد
جیمین:گریه نکن ا.ت گریه نکن اروم باش
ا.ت:*گریه
چطور میتونه انقدر داغونش کنه ینی چرا اینکارو کرده هوف خدااا
جیمین:ا.ت پاشو بریم
جیمین:ا.ت،ا.ت
دیدم چشاشو بسته و تکون نمیخوره براید استایل بغلش کردم و بردمش ت ماشینم گذاشتم
رفتم پیش پسرا
جیمین:بچه ها من ا.ت و میبرم خونه
جین:چیزی شده؟
جیمین:نه میخاد بره خونه
جین:اوکی مراقب باش
جیمین:باش بای
رفتم نشستم تو ماشین و ا.ت بردم خونه تو اتاق خدم رو تختم گذاشتمتش .نشستم رو تخت نگاش میکردم
گونه هاش خیس بود لباش خشک شده بود
کوک چطور تونست اینکارو باهاش کنه
مگه دوسش نداشت چرا باهاش اینکارو کرد رفتم رو کاناپه دراز کشیدم و خابم برد
ویو کوک
فرشته کوچولوم داغون شد
با دستای خودم نابودش کردم چرا اخع چرا
(فلش بک ب قبل از جدا شدن)
کوک:الان میام
تلفنم زنگ خورد
ناشناس:یا همین امشب جدا میشین یا دیگه معشوقت و نمیبینی
کوک:هیچ غلطی نمیتونی بکنی
ناشناس:بالا سرشو نگاه کن
بالای سر ا.ت و نگا کردم ی تک تیر انداز رو پشت بوم بود و سر ا.ت و نشونه گرفته بود(کوک خدش دوره تک تیراندازی دیده)
ناشناس:فقط این نیست هرجایی ک باشه میتونم با یه نشونه بکشمش اناخاب با خودته
کوک:........
ناشناس:....*قط کرد
چطور اینکارو کنم چطور عشقم و ول کنم
ولی اگ نکنم میمیره
حالا من چیکار کنم(هعب بچم)
من برگشتممممممم💃🏻💃🏻💃🏻
حمایت کنین داشیا😂🫂
ا.ت:جدا شدیم*بلند گریه کرد
جیمین:گریه نکن ا.ت گریه نکن اروم باش
ا.ت:*گریه
چطور میتونه انقدر داغونش کنه ینی چرا اینکارو کرده هوف خدااا
جیمین:ا.ت پاشو بریم
جیمین:ا.ت،ا.ت
دیدم چشاشو بسته و تکون نمیخوره براید استایل بغلش کردم و بردمش ت ماشینم گذاشتم
رفتم پیش پسرا
جیمین:بچه ها من ا.ت و میبرم خونه
جین:چیزی شده؟
جیمین:نه میخاد بره خونه
جین:اوکی مراقب باش
جیمین:باش بای
رفتم نشستم تو ماشین و ا.ت بردم خونه تو اتاق خدم رو تختم گذاشتمتش .نشستم رو تخت نگاش میکردم
گونه هاش خیس بود لباش خشک شده بود
کوک چطور تونست اینکارو باهاش کنه
مگه دوسش نداشت چرا باهاش اینکارو کرد رفتم رو کاناپه دراز کشیدم و خابم برد
ویو کوک
فرشته کوچولوم داغون شد
با دستای خودم نابودش کردم چرا اخع چرا
(فلش بک ب قبل از جدا شدن)
کوک:الان میام
تلفنم زنگ خورد
ناشناس:یا همین امشب جدا میشین یا دیگه معشوقت و نمیبینی
کوک:هیچ غلطی نمیتونی بکنی
ناشناس:بالا سرشو نگاه کن
بالای سر ا.ت و نگا کردم ی تک تیر انداز رو پشت بوم بود و سر ا.ت و نشونه گرفته بود(کوک خدش دوره تک تیراندازی دیده)
ناشناس:فقط این نیست هرجایی ک باشه میتونم با یه نشونه بکشمش اناخاب با خودته
کوک:........
ناشناس:....*قط کرد
چطور اینکارو کنم چطور عشقم و ول کنم
ولی اگ نکنم میمیره
حالا من چیکار کنم(هعب بچم)
من برگشتممممممم💃🏻💃🏻💃🏻
حمایت کنین داشیا😂🫂
۲.۶k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.