my bloody love پارت25
میا. یعنی واقعا ما با هم نسبتی داریم
دروغ نگید مامان من اصلا همچین کاری نکرده کرده بود بهم میگفت
کوک. برای چی اخه باید ب تو بیاد بگه من ی دختر بجز تو از ی مرد دیگه دارم
میا. شما ک حقیقتو میدونستید چرا با من ازدواج کردید
جیمین. بخاطر
کوک. بخاطر دلایلی ک بهت مربوط نمیشه
جیمین. کوک کی میخوای بگی
میا. هوفف شما هم همچیتون مخفیانس
کوک. میخوای بدونی چون شبیه مادرمونی
میا. چی
جیمین. اره مادرمون شکل تو بود دقیقا مثل تو خوشگل و ناز نازی
میا. واقعا
کوک. اوهووم
میا. منم یچیزی باید بهتون بگم
کوک. چی
تمام جزییات خوابمو براشون تعریف کردم
جیمین. نفهمیدی اون زن کیه
میا. نه بهم گفت هروقت فهمیدی بیا پیشم نفهمیدم
کوک. اما چرا اینو گفته تو ک الان همچیو فهمیدی یعنی چیز دیگه ای هم هست
میا. بهم گفت چهره واقعی چانگو بشناس و واقعیت هارو بفهم
جیمین. حتما چیز دیگه ای هم هست
هانیا. یعنی ممکنه ک اون زن همون جنا باشه
جیمین. احتما میدیم اما تاحالا نشونه ای ازش پیدا نکردیم
میا. ولی شاید زنده باشه گفتید با عموتون تمرین میکردید اون چیزی راجب مرگ جنا گفته بود
جیمین. نه
کوک. اره
جیمین. چییی
کوک. اره به من گفته بود چون من از تو چند دقیقه ای بزرگتر بودم
جیمین. این همه سال ی نشونه از جنا داشتس بهم نگفتییی
کوک. جیمین موقعیتش نبوده من خودمم شک دارم
میا. بسه بسه بحث نکنید کوک چ نشونه ای داری
کوک. انها چیزی ک میدونم عموم موقع فرارش بهم گفت یچیز رمزی بود
جنگلی ب تاریکی شب
زنی ب مهربونی ماه
خونه ای ب رنگ خون
اسبی ب سفیدی برف
معجونی برای زنده کردن
پیداش کردی ب سمتش برو
تنها حقیقتا روزی پیدا میشن ک واقعا حس واقعیتو درک کنی
میا.. اوومم تاجایی ک میدونم جنگلی ب تاریکی شب منظورش ب جنکل تاریکه من ی بار موقع مدرسم رفته بودیم اردو تو این جنگل خییلیی افسانه درموردش میگفتن
ک ادمی هزار ساله اونجاست ک هرکی رفته پیشش برنگشته
کوک. واقعا شما انسانا انقدر توهمی هستید
میا. اومم نه شما توهمی هستید میدونی چرا چونن توهمم میزنیددد ک هرکیی زندگی میکنه باید بردتون باشه
جیمینو کوک. تووووو
هانیا. بسههه عه مثل بچه های دوساله این ب اون میپره اون ب این ولتون کنیم موهای همو میکنید
دلسا. میا جای دیگه نشونه ای چیزی ندیدی همش همین بود
میا. اوم چرا دیدم اوی جشن ی نامه تو دستم اومد نفهمیدم کی گذاشته توشو باز کردم ی چیزایی نوشته بود
(پارتای قبل نامه رو خوابشو گذاشتم دیگه توضیح نمیدم)
جیمین. اون تاج مادرمون بود
دلسا. پس دیگه صد در صد خودشه
میا. فقط یچیزی میسو این وسط چی میشه
هانیا. میسو ک فعلا از پاریس ب انگلیس هعییی میچرخن تا بیاد طول میکشه
میا. اوک
کوک. وسایل بردارید چیزای دفاعی ک بریم دنبالل بقیه مسائل
رفتیم وسایلوو جمع کردیم
جیمین. میاا ی سوپرایزی برات داریم
میا. چیی
کوک. چشماتو ببند
چشامو بشتن بردنم پایین
میا. میشهه بگیدددد چیههههه
کوک. عع صبر کن دیگهه
جیمین. اماده ای 1.2.3
لایک
کامنت
فراموش نشه
دروغ نگید مامان من اصلا همچین کاری نکرده کرده بود بهم میگفت
کوک. برای چی اخه باید ب تو بیاد بگه من ی دختر بجز تو از ی مرد دیگه دارم
میا. شما ک حقیقتو میدونستید چرا با من ازدواج کردید
جیمین. بخاطر
کوک. بخاطر دلایلی ک بهت مربوط نمیشه
جیمین. کوک کی میخوای بگی
میا. هوفف شما هم همچیتون مخفیانس
کوک. میخوای بدونی چون شبیه مادرمونی
میا. چی
جیمین. اره مادرمون شکل تو بود دقیقا مثل تو خوشگل و ناز نازی
میا. واقعا
کوک. اوهووم
میا. منم یچیزی باید بهتون بگم
کوک. چی
تمام جزییات خوابمو براشون تعریف کردم
جیمین. نفهمیدی اون زن کیه
میا. نه بهم گفت هروقت فهمیدی بیا پیشم نفهمیدم
کوک. اما چرا اینو گفته تو ک الان همچیو فهمیدی یعنی چیز دیگه ای هم هست
میا. بهم گفت چهره واقعی چانگو بشناس و واقعیت هارو بفهم
جیمین. حتما چیز دیگه ای هم هست
هانیا. یعنی ممکنه ک اون زن همون جنا باشه
جیمین. احتما میدیم اما تاحالا نشونه ای ازش پیدا نکردیم
میا. ولی شاید زنده باشه گفتید با عموتون تمرین میکردید اون چیزی راجب مرگ جنا گفته بود
جیمین. نه
کوک. اره
جیمین. چییی
کوک. اره به من گفته بود چون من از تو چند دقیقه ای بزرگتر بودم
جیمین. این همه سال ی نشونه از جنا داشتس بهم نگفتییی
کوک. جیمین موقعیتش نبوده من خودمم شک دارم
میا. بسه بسه بحث نکنید کوک چ نشونه ای داری
کوک. انها چیزی ک میدونم عموم موقع فرارش بهم گفت یچیز رمزی بود
جنگلی ب تاریکی شب
زنی ب مهربونی ماه
خونه ای ب رنگ خون
اسبی ب سفیدی برف
معجونی برای زنده کردن
پیداش کردی ب سمتش برو
تنها حقیقتا روزی پیدا میشن ک واقعا حس واقعیتو درک کنی
میا.. اوومم تاجایی ک میدونم جنگلی ب تاریکی شب منظورش ب جنکل تاریکه من ی بار موقع مدرسم رفته بودیم اردو تو این جنگل خییلیی افسانه درموردش میگفتن
ک ادمی هزار ساله اونجاست ک هرکی رفته پیشش برنگشته
کوک. واقعا شما انسانا انقدر توهمی هستید
میا. اومم نه شما توهمی هستید میدونی چرا چونن توهمم میزنیددد ک هرکیی زندگی میکنه باید بردتون باشه
جیمینو کوک. تووووو
هانیا. بسههه عه مثل بچه های دوساله این ب اون میپره اون ب این ولتون کنیم موهای همو میکنید
دلسا. میا جای دیگه نشونه ای چیزی ندیدی همش همین بود
میا. اوم چرا دیدم اوی جشن ی نامه تو دستم اومد نفهمیدم کی گذاشته توشو باز کردم ی چیزایی نوشته بود
(پارتای قبل نامه رو خوابشو گذاشتم دیگه توضیح نمیدم)
جیمین. اون تاج مادرمون بود
دلسا. پس دیگه صد در صد خودشه
میا. فقط یچیزی میسو این وسط چی میشه
هانیا. میسو ک فعلا از پاریس ب انگلیس هعییی میچرخن تا بیاد طول میکشه
میا. اوک
کوک. وسایل بردارید چیزای دفاعی ک بریم دنبالل بقیه مسائل
رفتیم وسایلوو جمع کردیم
جیمین. میاا ی سوپرایزی برات داریم
میا. چیی
کوک. چشماتو ببند
چشامو بشتن بردنم پایین
میا. میشهه بگیدددد چیههههه
کوک. عع صبر کن دیگهه
جیمین. اماده ای 1.2.3
لایک
کامنت
فراموش نشه
۲۹.۳k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.