پارت ۷
نه پسرم اینجا بمون . یادت که نرفته تو خونه چی بهت گفتم؟ ها؟
ته :확인 . 아버지. 《اوک پدر 》
پ : افرین
پدر تهیونگ گفت : خوب خانم جانگ هو واقعا عذر میخوام من باید برم همسرم حالش خوب نیست ولی تهیونگ رو همینجا میزارم . چون مادرش دوست نداره تو خونه تنها بزارمش . میگه خطر ناک
《 گوینده: آخه پسر به این بزرگی کجاش خطر ناک ها ؟
نویسنده :چم ولا ، تو سرت به کار خودت باشه 😒😏 بعدش میفهمی ♡🤑》
مامان ا/ت : اوه نه اشکال نداره تهیونگ هم مثل پسرم میمونه
ا/ت : مامان تو که پسر نداری چطوری تهیونگ مثل پسرت میمونه
م: خوب جای پسر نبودمه😊
ا/ت :اوه قشنگ فهمیدم ممنون 😬
تهیونگ اونجا موند و ما شام خوردیم و ...
اگه بخوام توضیح بدم خیلی طول میکشه
《 مامان ات مینویسم ●. ات مینویسم □ و تهیونگ رو مینویسم ○ اوک بریم 》
●: تهیونگ جان شما تو اتاقم ا/ت بخواب .
《بچه ها خونه ات اینا دو تا اتاق بیشتر نداره یکی واسه خود ات و یکی واسه مامان باباش 》
○ : ام باشه ممنونم خانم جانگ هو .
□: تهیونگ همین الان بگم تو پاین
ته :확인 . 아버지. 《اوک پدر 》
پ : افرین
پدر تهیونگ گفت : خوب خانم جانگ هو واقعا عذر میخوام من باید برم همسرم حالش خوب نیست ولی تهیونگ رو همینجا میزارم . چون مادرش دوست نداره تو خونه تنها بزارمش . میگه خطر ناک
《 گوینده: آخه پسر به این بزرگی کجاش خطر ناک ها ؟
نویسنده :چم ولا ، تو سرت به کار خودت باشه 😒😏 بعدش میفهمی ♡🤑》
مامان ا/ت : اوه نه اشکال نداره تهیونگ هم مثل پسرم میمونه
ا/ت : مامان تو که پسر نداری چطوری تهیونگ مثل پسرت میمونه
م: خوب جای پسر نبودمه😊
ا/ت :اوه قشنگ فهمیدم ممنون 😬
تهیونگ اونجا موند و ما شام خوردیم و ...
اگه بخوام توضیح بدم خیلی طول میکشه
《 مامان ات مینویسم ●. ات مینویسم □ و تهیونگ رو مینویسم ○ اوک بریم 》
●: تهیونگ جان شما تو اتاقم ا/ت بخواب .
《بچه ها خونه ات اینا دو تا اتاق بیشتر نداره یکی واسه خود ات و یکی واسه مامان باباش 》
○ : ام باشه ممنونم خانم جانگ هو .
□: تهیونگ همین الان بگم تو پاین
۴۴.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.