ازدواج اجباری پارت آخر
یک سال بعد
ات ویو
یک سال گذشته و من عميقا عاشق جیمین هستم اون هم عاشقمه و ما الان یه پسر کوچولو داريم که اسمش سئو جون هست صبح ازخواب پاشدم رفتم سئو جون رو بیدار کردم
× سئو جون خوشگل مامان بيدار شو باید بری مدرسه
علامت سئو جون ٪
٪ باشه ( کیوت و خواب آلود )
رفتم تو اتاقم دیدم جیمین هنوز خوابه
× جیمین ... جیمینننن باشه خودت خواستی
میاد دم گوش جیمین
× ددی ( آروم و سکسی )
جیمین یهو مث جت بلند شد و با لبخند شیطانی به من نگاه کرد
× آخیش بالاخره بيدار شدی
خواستم برم که دستم رو گرفت و افتادم تو بغلش
+ چاگیا ... نظرت چیه یه بچه دیگه بیاریم ( خنده شیطانی )
× جیمین ولم کن باید برم برای سئو جون غذا درست کنم اه...
+ باشه و یادت باشه ...
× من کل این اتفاقات رو یادم رفت( مسخره کردن جیمین )
+ آه.. حیف که نمیشه الان بکنمت 😈 اگه بچه خواب میدونستم باهات چیکار کنم
× عهههه ددی ( لوسسس )
+ خودت خواستی
منو پرت کرد روی تخت و روم خیمه زد داشت لباساش رو در میآورد که یهو سئو جون در اتاق رو باز کرد
٪ عهههه بابا داری چیکار میکنی( خنده شیطانی )
+ پسره ی ( بیغ بیغ 🤣🤣) نگاه ات این بچه نیست کچه سگه
× مثل توئه به باباش رفته ( این بنده داره رسما جر میخوره 🤣🤣 )
٪ مامانننن من گشنمههههههههه اونوقت تو داری بابا س... میکنیییییی
+ پسره چش سفید تو اینارو از کجا یاد گرفتی
٪ از خودت 🤣🤣
+ای پسره ی ....
🎀🎀خوب اینا هم یک زندگی عالی دارم ما دیگه بریم شما هم برید خونه هاتون 🤣😊
ات ویو
یک سال گذشته و من عميقا عاشق جیمین هستم اون هم عاشقمه و ما الان یه پسر کوچولو داريم که اسمش سئو جون هست صبح ازخواب پاشدم رفتم سئو جون رو بیدار کردم
× سئو جون خوشگل مامان بيدار شو باید بری مدرسه
علامت سئو جون ٪
٪ باشه ( کیوت و خواب آلود )
رفتم تو اتاقم دیدم جیمین هنوز خوابه
× جیمین ... جیمینننن باشه خودت خواستی
میاد دم گوش جیمین
× ددی ( آروم و سکسی )
جیمین یهو مث جت بلند شد و با لبخند شیطانی به من نگاه کرد
× آخیش بالاخره بيدار شدی
خواستم برم که دستم رو گرفت و افتادم تو بغلش
+ چاگیا ... نظرت چیه یه بچه دیگه بیاریم ( خنده شیطانی )
× جیمین ولم کن باید برم برای سئو جون غذا درست کنم اه...
+ باشه و یادت باشه ...
× من کل این اتفاقات رو یادم رفت( مسخره کردن جیمین )
+ آه.. حیف که نمیشه الان بکنمت 😈 اگه بچه خواب میدونستم باهات چیکار کنم
× عهههه ددی ( لوسسس )
+ خودت خواستی
منو پرت کرد روی تخت و روم خیمه زد داشت لباساش رو در میآورد که یهو سئو جون در اتاق رو باز کرد
٪ عهههه بابا داری چیکار میکنی( خنده شیطانی )
+ پسره ی ( بیغ بیغ 🤣🤣) نگاه ات این بچه نیست کچه سگه
× مثل توئه به باباش رفته ( این بنده داره رسما جر میخوره 🤣🤣 )
٪ مامانننن من گشنمههههههههه اونوقت تو داری بابا س... میکنیییییی
+ پسره چش سفید تو اینارو از کجا یاد گرفتی
٪ از خودت 🤣🤣
+ای پسره ی ....
🎀🎀خوب اینا هم یک زندگی عالی دارم ما دیگه بریم شما هم برید خونه هاتون 🤣😊
۱۵۶
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.