وقتی دوست پسر سابقت بود 8...
ویو ا.ت
صبح با برخورد نور خورشید تویه چشام بیدار شدم
ساعت هفت صبحه امروز قرار بود جین و یونا و یکی از بهترین دوستامون برگردن
سریع جیمین رو از خواب بیدار کردم
+: موچیییییی
_: هوممممم بزار دو دقیقه بکپم
+: خره قراره جیهوپ برگردههههه
_: جان من
+: اره پاشو
رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم و رفتم توی آشپز
خونه یه ندل درست کردم و رفتم تویه حال و رویه کاناپه نشستم
_: چیزی نمی خوری؟
+: اگه ببینی دارم نودل می خورم
_: برای خودت درست کردی برای من نکردی!
+: هوفففف خوب خدا درست کن باید
بریم فرودگاه
_: آها راستی باشه
جیمین رفت تویه آشپزخونه و یه نودل برای خودش
درست کرد و اومد کنار من بعد خوردن نودل ظرفارو
هستیم و رفتیم بیرون تا لباس برای فرودگاه
بخریم و یکم خرت و پرت برای برگشتن جیهوپ
خیلی وقته ندیدمش از وقتی نامزد کرده بود رفت آمریکا
که جین و یونا دیدنش و گفتن که بیاد کره
رفتیم تویه پاساج و من رفتم چند دست انتخاب کردم
و رفتم تویه اتاق پرو بعد اومدم بیرون
_: نه این اصلا بهت نمیاد
.
.
.
نه این خیلی بازه به درد نمی خوره
.
.
.
این خیلی زشته
.
.
.
اه اینم که خیلی بده وایسا اصلا خودم انتخاب کنم
نیم ساعت گذشته بخدا که رفت علف بکاره بعد نیم ساعت بلاخره با چند دست لباس برگشت
_: این خوبه باید سریع بریم حالا من میرم
+: نچ این خوب نیست
.
.
.
اینم نه افتضاحه
.
.
.
آها این عالیه بریم
رفتیم با دست گل و اینا رفتیم فرودگاه خواهر
جیمین و دیدم رفتم و پریدم بغلش
+: سون هی خیلی تغییر کردی
&: اره توعم تغییر کردی
+: یونا بهت گفته قرارها جیهوپ برگرده اره
&: اوهوم
_: سلام به خواهر گاوم
&: سلام به برادر خرم
_: چرا هر کی از راه میرسه بهم میگه خر
&+: .خنده.
داشتیم میخندیدیم که یونا صدام کرد
با شدت رفتم پریدم بغلش جیهوپ و جین و نامزد
جیهوپم رفتم و باهاشون دست دادم
و گرم صحبت شدیم دست گل رو از جیمین گرفتم و
دادم به نامزد جیهوپ اسمشم سانا بود سانا دست
منو و یونا و سون هی ور گرفت و برد اون ور تر معلوم بود
از خودمونه
(£علامت جیهوپ $علامت سانا)
$: خوب بگید ببینم اسمتون چیه
+: من ا.تم مین ا.ت
&: منم پارک سون هی ام
~: منم یونا هستم دیگه (خودتون شهرتشو میدونین
حوصله ندارم بگمش)
$: شما ها خیلی باحالین می گم
شما دوتا چطوری دل جیمین و جین رو بردیم آخه
~+: .خنده.
&: ننه سینگل به گور
+: وای پاره شدن از خنده .خنده.
~: جرررررر خیلی خوبهههه .خنده.
$: واییییی شما ها واقعاً خیلی خوبین .خنده.
&: .خنده.
_: شماها چطونه
×£: اره واقعا چطونه
+: هیچی بچه ها من میرم دستشویی الان میام
_: اوکی
رفتم دستشویی تا دستمو بشورم که با برخورد چیزی
تویه سرم بیهوش شدم و نفهمیدم چی شد
در خماری بمانید 🌪️😂
صبح با برخورد نور خورشید تویه چشام بیدار شدم
ساعت هفت صبحه امروز قرار بود جین و یونا و یکی از بهترین دوستامون برگردن
سریع جیمین رو از خواب بیدار کردم
+: موچیییییی
_: هوممممم بزار دو دقیقه بکپم
+: خره قراره جیهوپ برگردههههه
_: جان من
+: اره پاشو
رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم و رفتم توی آشپز
خونه یه ندل درست کردم و رفتم تویه حال و رویه کاناپه نشستم
_: چیزی نمی خوری؟
+: اگه ببینی دارم نودل می خورم
_: برای خودت درست کردی برای من نکردی!
+: هوفففف خوب خدا درست کن باید
بریم فرودگاه
_: آها راستی باشه
جیمین رفت تویه آشپزخونه و یه نودل برای خودش
درست کرد و اومد کنار من بعد خوردن نودل ظرفارو
هستیم و رفتیم بیرون تا لباس برای فرودگاه
بخریم و یکم خرت و پرت برای برگشتن جیهوپ
خیلی وقته ندیدمش از وقتی نامزد کرده بود رفت آمریکا
که جین و یونا دیدنش و گفتن که بیاد کره
رفتیم تویه پاساج و من رفتم چند دست انتخاب کردم
و رفتم تویه اتاق پرو بعد اومدم بیرون
_: نه این اصلا بهت نمیاد
.
.
.
نه این خیلی بازه به درد نمی خوره
.
.
.
این خیلی زشته
.
.
.
اه اینم که خیلی بده وایسا اصلا خودم انتخاب کنم
نیم ساعت گذشته بخدا که رفت علف بکاره بعد نیم ساعت بلاخره با چند دست لباس برگشت
_: این خوبه باید سریع بریم حالا من میرم
+: نچ این خوب نیست
.
.
.
اینم نه افتضاحه
.
.
.
آها این عالیه بریم
رفتیم با دست گل و اینا رفتیم فرودگاه خواهر
جیمین و دیدم رفتم و پریدم بغلش
+: سون هی خیلی تغییر کردی
&: اره توعم تغییر کردی
+: یونا بهت گفته قرارها جیهوپ برگرده اره
&: اوهوم
_: سلام به خواهر گاوم
&: سلام به برادر خرم
_: چرا هر کی از راه میرسه بهم میگه خر
&+: .خنده.
داشتیم میخندیدیم که یونا صدام کرد
با شدت رفتم پریدم بغلش جیهوپ و جین و نامزد
جیهوپم رفتم و باهاشون دست دادم
و گرم صحبت شدیم دست گل رو از جیمین گرفتم و
دادم به نامزد جیهوپ اسمشم سانا بود سانا دست
منو و یونا و سون هی ور گرفت و برد اون ور تر معلوم بود
از خودمونه
(£علامت جیهوپ $علامت سانا)
$: خوب بگید ببینم اسمتون چیه
+: من ا.تم مین ا.ت
&: منم پارک سون هی ام
~: منم یونا هستم دیگه (خودتون شهرتشو میدونین
حوصله ندارم بگمش)
$: شما ها خیلی باحالین می گم
شما دوتا چطوری دل جیمین و جین رو بردیم آخه
~+: .خنده.
&: ننه سینگل به گور
+: وای پاره شدن از خنده .خنده.
~: جرررررر خیلی خوبهههه .خنده.
$: واییییی شما ها واقعاً خیلی خوبین .خنده.
&: .خنده.
_: شماها چطونه
×£: اره واقعا چطونه
+: هیچی بچه ها من میرم دستشویی الان میام
_: اوکی
رفتم دستشویی تا دستمو بشورم که با برخورد چیزی
تویه سرم بیهوش شدم و نفهمیدم چی شد
در خماری بمانید 🌪️😂
۲۴.۸k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.