هم کلاسی مافیاp4
ات ویو
ولی اون چرا این کار رو کردم اصلا اون دختره کی اصلا به من چه هر خری میخواد باشه
پرش زمانی داخل مدرسه
رفتم داخل حیاط مدرسه داشتم آهنگ گوش میدادم دیدم تهیونگ داره میاد سمتم راهم رو کج کردم و برگشتم داخل کلاس یکی از دخترا همه رو واسه تولد امشبش دعوت کرده بود پس مطمئنم تهیونگ هم میاد پس همه تلاشم رو بکنم به چشمش بیام
پرش زمانی به شب
حاظر شدم لباسم رو پوشیدم آرایش کردم به سمت خونه ی سوهی حرکت کردم
وارد شدم واقعا خونه ی قشنگی داره تهیونگ رو دیدم که یه گوشه وایساده و داره نگاهم میکنه بهش یه پوزخندی زدم و رفتم نشستم سر جام مهمونی شروع شده بود و منم حسابی خسته بودم پاشدم رفتم بالا که برم دستشویی داشتم میرفتم که در یکی از اتاق ها باز بود باورم نمیشد واقعا اون تهیونگ بود میخواستم حسم رو بهش بگم ولی بعد از این اتفاق دیکه حتا بهش نگاهم نمیکنم از اون مدرسه
هم میرم
پاشدم رفتم خونه لباسام رو عوض کردم و
خودم رو پرت کردم روی تخت باورم نمی شد اصلا امکان نداشت اون تهیونگ باشه اصلا به من هیچ ربطی نداره پسره ی وحشی اصلا فاک بهش(فاک به خودت بی ناموس دلقک🗿🤡)
ولی اون چرا این کار رو کردم اصلا اون دختره کی اصلا به من چه هر خری میخواد باشه
پرش زمانی داخل مدرسه
رفتم داخل حیاط مدرسه داشتم آهنگ گوش میدادم دیدم تهیونگ داره میاد سمتم راهم رو کج کردم و برگشتم داخل کلاس یکی از دخترا همه رو واسه تولد امشبش دعوت کرده بود پس مطمئنم تهیونگ هم میاد پس همه تلاشم رو بکنم به چشمش بیام
پرش زمانی به شب
حاظر شدم لباسم رو پوشیدم آرایش کردم به سمت خونه ی سوهی حرکت کردم
وارد شدم واقعا خونه ی قشنگی داره تهیونگ رو دیدم که یه گوشه وایساده و داره نگاهم میکنه بهش یه پوزخندی زدم و رفتم نشستم سر جام مهمونی شروع شده بود و منم حسابی خسته بودم پاشدم رفتم بالا که برم دستشویی داشتم میرفتم که در یکی از اتاق ها باز بود باورم نمیشد واقعا اون تهیونگ بود میخواستم حسم رو بهش بگم ولی بعد از این اتفاق دیکه حتا بهش نگاهم نمیکنم از اون مدرسه
هم میرم
پاشدم رفتم خونه لباسام رو عوض کردم و
خودم رو پرت کردم روی تخت باورم نمی شد اصلا امکان نداشت اون تهیونگ باشه اصلا به من هیچ ربطی نداره پسره ی وحشی اصلا فاک بهش(فاک به خودت بی ناموس دلقک🗿🤡)
۱۴.۸k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.