❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_¹¹ ❦
جونگکوک: مزاحم ها من نمیتونم تو این خونه زنمو ببوسم
ا.ت: م.. من میرم فکر کنم یکی از بادیگاردا صدام کرد
سولنان: نه نه خانم خجالتی فرار در کار نیست
تهیونگ و جیمین و یونا :(خنده)
جونگکوک: نظرتون چیه امروز که کار نداریم بریم بیرون
ا.ت: موافقم
سولنان: منم موافقم
جیمین و تهیونگ: ماهم موافقیم
جونگکوک: یونا پس تو چی
یونا: اوکی موافقم
ا.ت: پس بریم اماده بشیم
سولنان: صبر کنید اینجا یه چیزی فرق کرده
یونا: اره منم به یه چیزی شک کردم
جیمین: چی تغییر کرده ما که کاری نکردیم
تهیونگ: ا.. ا.ت لباس رنگی پوشیده
سولنان و یونا و جیمین: 😳
جونگکوک: چتونه انگار جن دیدید خب لباس پوشیده دیگه
سولنان: بعد ۱۸ سال لباس رنگی باورم نمیشه
ا.ت: حالا انگار چیشده(خنده)
جونگکوک: اگه همینجوری وقت تلف کنید باید بشینید غذا های لیندا رو بخورید
سولنان: تهیونگ بریم حاضر شیم
تهیونگ: وسایلاتو اوردن
سولنان: اره
جیمین: یونا ما هم بریم لباس عوض کنیم
یونا: اوکی
جونگکوک: پس ما هم بریم لباس عوض کنیم
ا.ت:اوکی
سولنان: ا.ت تورو خدا لباس مشکی نپوش تورو خدا جونگکوک تو هم همینطور
جونگکوک و ا.ت: باشه (خنده)
ا.ت: همین یه بار اوکی
سولنان: باش
ا.ت ویو
با جونگکوک رفتیم توی اتاقمون و شروع کردیم پوشیدن لباس یه کراپ سفید با شلوار بگ جین پوشیدم جونگکوک هم یه تک پوش مشکی با سوییشرت زرد با شلوار مشکی پوشید خیلی جذاب شده بود وایسا چی دارم میگم.... بیخیال خلاصه موهامو باز گذاشتم و رفتیم توی سالن تا بقیه هم بیان (لباس ا.ت و جونگکوک اسلاید های بعد)
جیمین: ا.ت این لباس خیلی بهت میاد
یونا: جیمین واقعا که
جیمین: نخیرم هیچکس به جذابیت یونای خودم نمیرسه
ا.ت: من فعلا بالاتر رفتم
سولنان: من فعلا رو دست ا.تم زدم
تهیونگ: منم اینجا گود بویم
جیمین: پس منم گود بوی هستم
ا.ت: جونگکوکم bad boy
جونگکوک: زورتون بیاد( جونگکوک رفت و دستشو دور گردن ا.ت انداخت)
جونگکوک در گوش ا.ت اروم گفت: خیلی جذاب شدی بین خودمون بمونه، و بعد یه چشمک بهش زد
جونگکوک: خب بریم
سولنان: اول بریم شهر بازی
تهیونگ: فکر خوبیه
ا.ت: پس بریم
همون سوار ماشیناشون شدن و رفتن شهر بازی
ا.ت: اول بریم ترن هوایی
یونا: نه بریم چرخ و فلک
سولنان: نه بریم اتاق وحشت
تهیونگ و جیمین و جونگکوک:(خنده)
جونگکوک: نظرتون چیه به ترتیب بریم
تهیونگ: اره
جیمین: هرچی یونا بگه
یونا: نخیرم هرچی موچیم بگه
ا.ت: چندشا (چندش عمته نه جیمین)
سولنان: یکم از من یاد بگیرید.... عشقم بریم ترن هوایی
تهیونگ: هرچی شما بگی خانومم
جونگکوک: تا بالا نیووردم بریم سوار ترن هوایی شیم
❥part_¹¹ ❦
جونگکوک: مزاحم ها من نمیتونم تو این خونه زنمو ببوسم
ا.ت: م.. من میرم فکر کنم یکی از بادیگاردا صدام کرد
سولنان: نه نه خانم خجالتی فرار در کار نیست
تهیونگ و جیمین و یونا :(خنده)
جونگکوک: نظرتون چیه امروز که کار نداریم بریم بیرون
ا.ت: موافقم
سولنان: منم موافقم
جیمین و تهیونگ: ماهم موافقیم
جونگکوک: یونا پس تو چی
یونا: اوکی موافقم
ا.ت: پس بریم اماده بشیم
سولنان: صبر کنید اینجا یه چیزی فرق کرده
یونا: اره منم به یه چیزی شک کردم
جیمین: چی تغییر کرده ما که کاری نکردیم
تهیونگ: ا.. ا.ت لباس رنگی پوشیده
سولنان و یونا و جیمین: 😳
جونگکوک: چتونه انگار جن دیدید خب لباس پوشیده دیگه
سولنان: بعد ۱۸ سال لباس رنگی باورم نمیشه
ا.ت: حالا انگار چیشده(خنده)
جونگکوک: اگه همینجوری وقت تلف کنید باید بشینید غذا های لیندا رو بخورید
سولنان: تهیونگ بریم حاضر شیم
تهیونگ: وسایلاتو اوردن
سولنان: اره
جیمین: یونا ما هم بریم لباس عوض کنیم
یونا: اوکی
جونگکوک: پس ما هم بریم لباس عوض کنیم
ا.ت:اوکی
سولنان: ا.ت تورو خدا لباس مشکی نپوش تورو خدا جونگکوک تو هم همینطور
جونگکوک و ا.ت: باشه (خنده)
ا.ت: همین یه بار اوکی
سولنان: باش
ا.ت ویو
با جونگکوک رفتیم توی اتاقمون و شروع کردیم پوشیدن لباس یه کراپ سفید با شلوار بگ جین پوشیدم جونگکوک هم یه تک پوش مشکی با سوییشرت زرد با شلوار مشکی پوشید خیلی جذاب شده بود وایسا چی دارم میگم.... بیخیال خلاصه موهامو باز گذاشتم و رفتیم توی سالن تا بقیه هم بیان (لباس ا.ت و جونگکوک اسلاید های بعد)
جیمین: ا.ت این لباس خیلی بهت میاد
یونا: جیمین واقعا که
جیمین: نخیرم هیچکس به جذابیت یونای خودم نمیرسه
ا.ت: من فعلا بالاتر رفتم
سولنان: من فعلا رو دست ا.تم زدم
تهیونگ: منم اینجا گود بویم
جیمین: پس منم گود بوی هستم
ا.ت: جونگکوکم bad boy
جونگکوک: زورتون بیاد( جونگکوک رفت و دستشو دور گردن ا.ت انداخت)
جونگکوک در گوش ا.ت اروم گفت: خیلی جذاب شدی بین خودمون بمونه، و بعد یه چشمک بهش زد
جونگکوک: خب بریم
سولنان: اول بریم شهر بازی
تهیونگ: فکر خوبیه
ا.ت: پس بریم
همون سوار ماشیناشون شدن و رفتن شهر بازی
ا.ت: اول بریم ترن هوایی
یونا: نه بریم چرخ و فلک
سولنان: نه بریم اتاق وحشت
تهیونگ و جیمین و جونگکوک:(خنده)
جونگکوک: نظرتون چیه به ترتیب بریم
تهیونگ: اره
جیمین: هرچی یونا بگه
یونا: نخیرم هرچی موچیم بگه
ا.ت: چندشا (چندش عمته نه جیمین)
سولنان: یکم از من یاد بگیرید.... عشقم بریم ترن هوایی
تهیونگ: هرچی شما بگی خانومم
جونگکوک: تا بالا نیووردم بریم سوار ترن هوایی شیم
۱۱.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.