عشق جنگی من
پارت 37
+واو کوک
_سوپرایز
+چغدر لباس طلا و کفش و.... اینارو از کجا آوردی دیونه
_هَهه بنظرت
فلش بک ب قبلا از اینکه ا/ت بیدار بشه
کوک وقتی بیدار شد لباس هاشو پوشید و با ماشین رفت بیرون
_نگهابانا شما با من میاین
_سلام قیمت این طلاها چنده
خانم1 :انغدر ***
_بیارین پولارو
نگهبان:بفرمایید
_تمام این طلاها رو میخرم
خانم1 :بله ولی
_اینم پولش
خانم1:ب.. له.. چ. چشم
تمام جواهرات رو گذاشت توی جعبه و بردن
خانم1:چغدر جواهر برد معلومه پولداره
خانم 2:خوشبحال زنه
_امروز خیلی کار داریم سریع میریم همه رو میگیریم و میبریم عمارت
نگهبان:و.. ولی رئیس سنگین میشه
_ب من ربط نداره حالا بیا بریم دنبال لباس
_سلام.... لباس میخواستم ولی ن باز باشه ن کوتاه...
خانم 1:بفرمایید... ام میشه بپرسم که شما دوست خت..
_من زن دارم لطفا فراموشم کنید و کسی حق نداره بهش آسیب یا ازیتش کنه پس لطف کنید دور و ور من نگردید من کار دارم
خانم :چشم بفرما اینم لباس ها
_ممنون.... تموم لابس هارو میگیرم ب غیر از لباس باز و کوتاه
خانم :چشم
_نگهابانا پول رو بیارید
نگهبان :بفرمایید
خانم :مم. نونم
_خب دیگه چی مونده کفش و لوازم آرایش و عطر خب خوبه دیگه نیاز نیست پولام ب چوخ بره نگهابانا بیاین
نگهبان 1:وای واقعا سنگینه
نگهبان2:کاش من جای زن ارباب بودم
-زیاد پچ پچ نکنی زود الان بانو بیدار میشه، اگر بیدار شد تقصیر شماست ها
جین :به به ببین کی اینجاست... وایسا چی چغدر خرید کردی
_برو اونور بچه کار زیاد دارم.
جین :نگاه کن ماسک صورت این خو خیلی گرونه
_خوب چیکا کنم
جین :میشه یکی بدی
_نوچ
جین :این همه رو برای چی میخوای
_برای زنم میخوام مشکل داری
جین :نه خوب
_چون اونروز کمکم کردی بهت دوتا میدم
جین گرفتش و با دو فرار کرد رفت
_چشه؟ 😶
چند دقیقه بعد
کوک :الو اجوما ا/ت بیدار شد
اجوما :ن خوابه
کوک:خو خوبه میز هارو آماده کن دارم میام
اجوما :چشم
فلش بک وقتی رسیدن ب عمارت و وسایل هارو گذاشتن روی میز
کوک وایساده بود و داشت وسایل هارو نگاه میکرد که ا/ت اومد
+جونگ.. کوک
_بیدار شدی بیب
+اینجا چخبره
_سوپرایز
+چغدر لباس طلا و کفش و....
و برگردیم ب زمان حال خودمون
+خیلی خرج کردی ن
_خیلی
+خوب چرا رفتی عطسه
_چون بیبیم ناراحت بود چون سرما خورده بود و نرفت بیرون منم خواستم خوشحالش کنم
+به به عجب دوست پسری دارم من
_یاع یاع
+میگم
_هومم
+پس اون مرده چی میشه
_تو حالت خوب نیست درگیر نشو من به بچه گفتم دنبالش بگردن لیدی
+هومم حتما خیلی ازیت شدن
_اشکال نداره خیلی ازیت کردن میخواستم شکنجه اشون بدم ولی این بهترین شکنجه بود
+😂🤣
_نخند
+اوک اوکی
+واو کوک
_سوپرایز
+چغدر لباس طلا و کفش و.... اینارو از کجا آوردی دیونه
_هَهه بنظرت
فلش بک ب قبلا از اینکه ا/ت بیدار بشه
کوک وقتی بیدار شد لباس هاشو پوشید و با ماشین رفت بیرون
_نگهابانا شما با من میاین
_سلام قیمت این طلاها چنده
خانم1 :انغدر ***
_بیارین پولارو
نگهبان:بفرمایید
_تمام این طلاها رو میخرم
خانم1 :بله ولی
_اینم پولش
خانم1:ب.. له.. چ. چشم
تمام جواهرات رو گذاشت توی جعبه و بردن
خانم1:چغدر جواهر برد معلومه پولداره
خانم 2:خوشبحال زنه
_امروز خیلی کار داریم سریع میریم همه رو میگیریم و میبریم عمارت
نگهبان:و.. ولی رئیس سنگین میشه
_ب من ربط نداره حالا بیا بریم دنبال لباس
_سلام.... لباس میخواستم ولی ن باز باشه ن کوتاه...
خانم 1:بفرمایید... ام میشه بپرسم که شما دوست خت..
_من زن دارم لطفا فراموشم کنید و کسی حق نداره بهش آسیب یا ازیتش کنه پس لطف کنید دور و ور من نگردید من کار دارم
خانم :چشم بفرما اینم لباس ها
_ممنون.... تموم لابس هارو میگیرم ب غیر از لباس باز و کوتاه
خانم :چشم
_نگهابانا پول رو بیارید
نگهبان :بفرمایید
خانم :مم. نونم
_خب دیگه چی مونده کفش و لوازم آرایش و عطر خب خوبه دیگه نیاز نیست پولام ب چوخ بره نگهابانا بیاین
نگهبان 1:وای واقعا سنگینه
نگهبان2:کاش من جای زن ارباب بودم
-زیاد پچ پچ نکنی زود الان بانو بیدار میشه، اگر بیدار شد تقصیر شماست ها
جین :به به ببین کی اینجاست... وایسا چی چغدر خرید کردی
_برو اونور بچه کار زیاد دارم.
جین :نگاه کن ماسک صورت این خو خیلی گرونه
_خوب چیکا کنم
جین :میشه یکی بدی
_نوچ
جین :این همه رو برای چی میخوای
_برای زنم میخوام مشکل داری
جین :نه خوب
_چون اونروز کمکم کردی بهت دوتا میدم
جین گرفتش و با دو فرار کرد رفت
_چشه؟ 😶
چند دقیقه بعد
کوک :الو اجوما ا/ت بیدار شد
اجوما :ن خوابه
کوک:خو خوبه میز هارو آماده کن دارم میام
اجوما :چشم
فلش بک وقتی رسیدن ب عمارت و وسایل هارو گذاشتن روی میز
کوک وایساده بود و داشت وسایل هارو نگاه میکرد که ا/ت اومد
+جونگ.. کوک
_بیدار شدی بیب
+اینجا چخبره
_سوپرایز
+چغدر لباس طلا و کفش و....
و برگردیم ب زمان حال خودمون
+خیلی خرج کردی ن
_خیلی
+خوب چرا رفتی عطسه
_چون بیبیم ناراحت بود چون سرما خورده بود و نرفت بیرون منم خواستم خوشحالش کنم
+به به عجب دوست پسری دارم من
_یاع یاع
+میگم
_هومم
+پس اون مرده چی میشه
_تو حالت خوب نیست درگیر نشو من به بچه گفتم دنبالش بگردن لیدی
+هومم حتما خیلی ازیت شدن
_اشکال نداره خیلی ازیت کردن میخواستم شکنجه اشون بدم ولی این بهترین شکنجه بود
+😂🤣
_نخند
+اوک اوکی
۴.۶k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.