گردنبند خونین پارت ۳✨️✨️
بعد از ۱۲ سال
.
.
.
الان لوکا ۱۲ سالش شده و همرا جسی و پدر جسی( گیلبرت) تو یه خونه چوبی قدیمی زندگی میکنند. جسی پولی که از پادشاه و ملکه دریافت میکنه تمامن خرج لونا میکنه و خودش توی قصر انسنان ها به عنوان پرستار پرنسس کار میکنه . اما میدونید که ملکه اون شهر کیه؟ مری. اره مری در اون شبی که به دیدن لونا رفت وقتی دید نیست به خواهرش، یعنی ملکه رزی حمله کرد و به اون اسیب زد و با این حرکتش پادشاه عصبانی شد و قدرتش رو فعال کرد و اون رو از قلمرو بیرون انداخت و مری هم از سر ناچاری به دنیای انسان ها رفت و تونست دل پادشاه اونجا رو بدست بیاره و باهاش ازدواج کنه. بعد از یه مدت دختری به اسم مریدا به دنیا اورد. همون پرنسسی که جسی از اون مراقبت میکنه.
ویو جسی:
مثل همیشه با نور افتاب از خواب پاشدم و رفتم تا صبحانه درست کنم و لونا رو بیدار کنم و برم سرکار .
بعد از تموم شدن این کارا، به سمت قصر حرکت کردم.
وقتی به اونجا رسیدم ، اول به سمت اتاق پرنسس رفتم تا ببینم بیدار شده یا نه. خوشبختانه هنوز خوابیده بود.
پس به سمت اتاق ملکه رفتم.
زمانی که به اتاق ملکه رسیدم با صحنه بسیار ترسناکی مواجه شدم که سر جام خشکم زد.
خدای من اون ، اون جولیاس؟؟؟؟؟؟
خدمتکار ملکه؟؟ چه بلایی سرش اومده!!!!! بد تر از اون پرا ملکه داره خونش رو ازش میگیره!!!!!!
ناگهان ملکه متوجه جسی شد و یه ارامی به سمت اون رفت و گفت: سلام جسی . او ببخشید تو نباید این صحنه رو میدیدی چون عواقب خوبی برات نداره!
جسی: چه...عوا...قبی؟
ملکه: به زودی میفهمی.
بعد به سرباز هاش دستور داد که اون رو بگیرن و به سمت ملکه ببرن . جسی هر چقدر تلاش میکرد نمی توانست جلویه ان هارا بگیرد. وقتی به ملکه رسیدند ،ملکه گفت: جسی میدونی چیه؟ تو تنها پرستاری بودی که مریدا دوست داشت ولی چه کنیم کار سرنوشته.
بعد چاقویی بزرگ را در قلب او فرو کرد و او را کشت.
سپس به سربازانش دستور داد که خون او را بگیرند تا ملکه در خون حمام کند.
زمانی که سرباز ها اسن کارا کردند ملکه در وان پر از خون نشست به همراه گردنیندی که همسرش، قبل از مرگ به او هدیه داده بود و با خونی شدن ان گردنبند، گردنبند نفرین میشد.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب امید وارم خوشتون اومده باشه
فقط یه چیزی این که گفتم تو خون اون حموم کرد باید یه توضیحی بدم.( قدیما یه زنی بوده به اسم مری که برای جوان سازی پوستش خدمتکار هاشو میکشته و با خونشون حموم میکره و به مری خونین مشهور بوده. سرچ که کنید بیشتر راجبش میفهمید .)
.
.
.
الان لوکا ۱۲ سالش شده و همرا جسی و پدر جسی( گیلبرت) تو یه خونه چوبی قدیمی زندگی میکنند. جسی پولی که از پادشاه و ملکه دریافت میکنه تمامن خرج لونا میکنه و خودش توی قصر انسنان ها به عنوان پرستار پرنسس کار میکنه . اما میدونید که ملکه اون شهر کیه؟ مری. اره مری در اون شبی که به دیدن لونا رفت وقتی دید نیست به خواهرش، یعنی ملکه رزی حمله کرد و به اون اسیب زد و با این حرکتش پادشاه عصبانی شد و قدرتش رو فعال کرد و اون رو از قلمرو بیرون انداخت و مری هم از سر ناچاری به دنیای انسان ها رفت و تونست دل پادشاه اونجا رو بدست بیاره و باهاش ازدواج کنه. بعد از یه مدت دختری به اسم مریدا به دنیا اورد. همون پرنسسی که جسی از اون مراقبت میکنه.
ویو جسی:
مثل همیشه با نور افتاب از خواب پاشدم و رفتم تا صبحانه درست کنم و لونا رو بیدار کنم و برم سرکار .
بعد از تموم شدن این کارا، به سمت قصر حرکت کردم.
وقتی به اونجا رسیدم ، اول به سمت اتاق پرنسس رفتم تا ببینم بیدار شده یا نه. خوشبختانه هنوز خوابیده بود.
پس به سمت اتاق ملکه رفتم.
زمانی که به اتاق ملکه رسیدم با صحنه بسیار ترسناکی مواجه شدم که سر جام خشکم زد.
خدای من اون ، اون جولیاس؟؟؟؟؟؟
خدمتکار ملکه؟؟ چه بلایی سرش اومده!!!!! بد تر از اون پرا ملکه داره خونش رو ازش میگیره!!!!!!
ناگهان ملکه متوجه جسی شد و یه ارامی به سمت اون رفت و گفت: سلام جسی . او ببخشید تو نباید این صحنه رو میدیدی چون عواقب خوبی برات نداره!
جسی: چه...عوا...قبی؟
ملکه: به زودی میفهمی.
بعد به سرباز هاش دستور داد که اون رو بگیرن و به سمت ملکه ببرن . جسی هر چقدر تلاش میکرد نمی توانست جلویه ان هارا بگیرد. وقتی به ملکه رسیدند ،ملکه گفت: جسی میدونی چیه؟ تو تنها پرستاری بودی که مریدا دوست داشت ولی چه کنیم کار سرنوشته.
بعد چاقویی بزرگ را در قلب او فرو کرد و او را کشت.
سپس به سربازانش دستور داد که خون او را بگیرند تا ملکه در خون حمام کند.
زمانی که سرباز ها اسن کارا کردند ملکه در وان پر از خون نشست به همراه گردنیندی که همسرش، قبل از مرگ به او هدیه داده بود و با خونی شدن ان گردنبند، گردنبند نفرین میشد.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب امید وارم خوشتون اومده باشه
فقط یه چیزی این که گفتم تو خون اون حموم کرد باید یه توضیحی بدم.( قدیما یه زنی بوده به اسم مری که برای جوان سازی پوستش خدمتکار هاشو میکشته و با خونشون حموم میکره و به مری خونین مشهور بوده. سرچ که کنید بیشتر راجبش میفهمید .)
۲.۹k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.