p11

p11

! نیازی به تاسف ندارم
اگه تا دوروز دیگه دنبالت نیاد
کارت تمومه

ا.ت ویو
بعد حرفش رفت بیرون
مونده بودم که چرا کوک باید همچین کاری با نامزدش بکنه
درسته دشمنشه اما با نامزدش دشمن نیس که


تشنه بودم و بدنم می سوخت
+ هی من تشنمه توروخدا بهم آب بدید ،تقصیر من چیه اخه ( داد )
*در باز شد و چان اومد تو *
! بیا این آب و بخور
+ ممنون * آب خورد دیگه 😐*
میشه بگی که کوک برا چی باید همچین کاری رو کرده باشه
! چجوری با جئون آشنا شدی؟
+ تو خیابون اتفاقی دیدمش
! تو اونو اتفاقی دیدی پس هیچوقت خودشو بهت نشون نمیده
+ واقعا
! اون همیشه باهات مهربونه اما اینا یروزی تموم میشه
+ میشه یجا بشینیم و مفصل حرف بزنیم ؟
! اره

+ خب بگو
! اون چیزی نیس که تو میبینی
وقتی پنج سالم بود نقل مکان کردیم
و اونجا با کوک آشنا شدم
باهم خیلی رفیق بودیم وقتی ۲۴ سالمه شد فهمیدم اون مافیاست من الان ۲۵ سالمه
+ چه اتفاقی افتاد؟
! اون دخترا رو به روشی مخصوص گول میزد و ازشون استفاده میکرد
فرقی نمیکرد چه استفاده ای هم جن*سی و هم عاطفی اون از دخترا متنفره
+ چرا؟
! چون یه دختر باعث مرگ همسرش شد ( یاح یاح فکر نمیکردی زن داشته باشه )
سالهای پیش وقتی که کوک ۱۰ سالش بود عاشق هم مدرسه ایش میشه و تو ۱۵ سالگی بهش اعتراف میکنه
دختره چند سال از کوک بزرگتر بود

بعد اتفاقاتی دختره هی سعی میکنه از کوک فاصله بگیره
چرا که با یه زنه مشکل داشته
یعنی زنه طلبکار بوده و اونو به قتل میرسونه..