مافیا افتر
مافیا افتر
p1
یانا:بلند شدم از خواب تبق معمول از همه دخترای پرورشگاه دیر تر از خواب بلند شده بودم تا اینکه اجوما اومد رو سرم و
اجوما:نچشب چرا انقدر میخوابی هاااا برو همه ظرف های صبحانه دخترای پرورشگاه رو بشور دختری عوضی
یانا:متاسفم اجوما
اجوما:بدو گفتم
یانا:چش...م
یانا ویو
بدو بدو رفتم شرو کردم به شستن ظرف های توی پرورشگاه که ناهار بهم ندادن بخاطر یک ساعت دیر بیدار شدن دیگه واقعا توان نداشتم ولی مجبور بودم اونا مجبورم میکردن بزرو سرپا ایستادم و ظرف های شام رو شستم و بدون اب غذایی رفتم تو رخت خوابم
یانا:اییی گشنمه
لیا:یانا(اروم (لیا دوست صمیمی یاناس)
یانا:بعله(گشنشه
لیا:بیا از غذای خودم قایمکی برات اوردم(اروم
یانا:عاشقتم دوست جونیم
لیا:منم عاشقتم هالا بخور تا نمردی(اروم
یانا:باشه باشه
لیا:یانا شرو کرد به خوردن هولی هولی غذا خوردن خیلی گشنش بود
یانا:اخیش سیر شدم اونی دستت درد نکنه
لیا:کاری نکردم که دیونه
یانا:خوب بخوابیم
لیا:اره الان اجوما میاد میگه بلند شین ظرف بشورین (خنده
سورن:نه نخابیم الان تا سه شماره در همه اتاقا قفل میشه ۱.....۲.....۳
«درا قفل شد»
لیا:خب کی پایس هفته خبیس بازی کنیم
دخترای توس اتاق لیا اینا:همه پایه ایمممم
لیا:خب بیاین بشینین
همه:اوک
لیا:شروع کردم بزش زدن ورق پاستور
یانا:چه دستت سریعهه
سورن:راست میگه
لیونا:اع پشم
لیا:ما اینیم دیگه
سورن:نکشیمون بابا
ویو صبح
یانا:خابیده بودم که یکی دومد و یه مرد خوشتیپ قد بلند بود موهاش مشکی بود و اومد ستم رو زانوش نشیت و نگاهم کرد.....
فالور:۱۶۵
p1
یانا:بلند شدم از خواب تبق معمول از همه دخترای پرورشگاه دیر تر از خواب بلند شده بودم تا اینکه اجوما اومد رو سرم و
اجوما:نچشب چرا انقدر میخوابی هاااا برو همه ظرف های صبحانه دخترای پرورشگاه رو بشور دختری عوضی
یانا:متاسفم اجوما
اجوما:بدو گفتم
یانا:چش...م
یانا ویو
بدو بدو رفتم شرو کردم به شستن ظرف های توی پرورشگاه که ناهار بهم ندادن بخاطر یک ساعت دیر بیدار شدن دیگه واقعا توان نداشتم ولی مجبور بودم اونا مجبورم میکردن بزرو سرپا ایستادم و ظرف های شام رو شستم و بدون اب غذایی رفتم تو رخت خوابم
یانا:اییی گشنمه
لیا:یانا(اروم (لیا دوست صمیمی یاناس)
یانا:بعله(گشنشه
لیا:بیا از غذای خودم قایمکی برات اوردم(اروم
یانا:عاشقتم دوست جونیم
لیا:منم عاشقتم هالا بخور تا نمردی(اروم
یانا:باشه باشه
لیا:یانا شرو کرد به خوردن هولی هولی غذا خوردن خیلی گشنش بود
یانا:اخیش سیر شدم اونی دستت درد نکنه
لیا:کاری نکردم که دیونه
یانا:خوب بخوابیم
لیا:اره الان اجوما میاد میگه بلند شین ظرف بشورین (خنده
سورن:نه نخابیم الان تا سه شماره در همه اتاقا قفل میشه ۱.....۲.....۳
«درا قفل شد»
لیا:خب کی پایس هفته خبیس بازی کنیم
دخترای توس اتاق لیا اینا:همه پایه ایمممم
لیا:خب بیاین بشینین
همه:اوک
لیا:شروع کردم بزش زدن ورق پاستور
یانا:چه دستت سریعهه
سورن:راست میگه
لیونا:اع پشم
لیا:ما اینیم دیگه
سورن:نکشیمون بابا
ویو صبح
یانا:خابیده بودم که یکی دومد و یه مرد خوشتیپ قد بلند بود موهاش مشکی بود و اومد ستم رو زانوش نشیت و نگاهم کرد.....
فالور:۱۶۵
۵.۴k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.