عشق دوست داشتنی:
عشق دوست داشتنی:
۲- از زبان ات :
اون موقع بود که فهمیدم اون پسر جذابه پسره رئیسه؛ تو دلم گفتم واو رئیسم چه جیگری داره رئیس رو به من کرد و گفت :
- از امروز شما دستیار اول و همین طور اصلی بنده هستین!!
- ممنون
پاشدم و از در اتاق رئیس رفتم بیرون دفتر من دقیقا کنار دفتر رئیس بود رفتم و وسایلم رو جا دادم در کمد ها؛ نشستم و برنامه های رئیس رو چک کنم که دیدم پسر رئیس امد بیرون و دقیقا رفت در دفتر روبه رویی):
پاشدم رفتم که واسه خودم یه قهوه درست کنم کنار دستگاه قهوه ساز چند خانوم دیگری هم بود که داشتن صحبت میکردند من همینجوری که داشتم قهوه درست میکردم «:
- اون واقعا مغروره و به هیچ دختری دل نمیبنده
- اره خوشبحال اون دختری که قراره در اینده دوست دختر این شه
- شایعه شده چند سال پیش دوست دختر آقای جونگ کوک با یه پسر در رابطه بوده!!
- واقعا؟
- اره بعد میگن از اون روز به بعد عاشق هیچ دختری نشده!!
- اره دیگه بایدم مغرور باشه به خودش باباش رئیسه همچین شرکته بزرگی داره زندگی خیلی خوبی داره
~اون موقع بود که فهمیدم دارن درمورد پسر رئیس صحبت میکردند که یهو پسر رئیس از راه رسید اون چند خانم صحبت هاشونو قطع کردند و رفتند .....
) ببخشید دیر گذاشتم تازه امتحان های لعنتی تمام شد(
سعی میکنم پارت بعدی زود بزارم
۲- از زبان ات :
اون موقع بود که فهمیدم اون پسر جذابه پسره رئیسه؛ تو دلم گفتم واو رئیسم چه جیگری داره رئیس رو به من کرد و گفت :
- از امروز شما دستیار اول و همین طور اصلی بنده هستین!!
- ممنون
پاشدم و از در اتاق رئیس رفتم بیرون دفتر من دقیقا کنار دفتر رئیس بود رفتم و وسایلم رو جا دادم در کمد ها؛ نشستم و برنامه های رئیس رو چک کنم که دیدم پسر رئیس امد بیرون و دقیقا رفت در دفتر روبه رویی):
پاشدم رفتم که واسه خودم یه قهوه درست کنم کنار دستگاه قهوه ساز چند خانوم دیگری هم بود که داشتن صحبت میکردند من همینجوری که داشتم قهوه درست میکردم «:
- اون واقعا مغروره و به هیچ دختری دل نمیبنده
- اره خوشبحال اون دختری که قراره در اینده دوست دختر این شه
- شایعه شده چند سال پیش دوست دختر آقای جونگ کوک با یه پسر در رابطه بوده!!
- واقعا؟
- اره بعد میگن از اون روز به بعد عاشق هیچ دختری نشده!!
- اره دیگه بایدم مغرور باشه به خودش باباش رئیسه همچین شرکته بزرگی داره زندگی خیلی خوبی داره
~اون موقع بود که فهمیدم دارن درمورد پسر رئیس صحبت میکردند که یهو پسر رئیس از راه رسید اون چند خانم صحبت هاشونو قطع کردند و رفتند .....
) ببخشید دیر گذاشتم تازه امتحان های لعنتی تمام شد(
سعی میکنم پارت بعدی زود بزارم
۳.۴k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.