پارت ششم
پارت ششم
ا.ت: توکه نمیگی بهشون
کوک: اگه تو بس کنی
ا.ت: باشه
(راهنمایی: ا.ت _ کوک تهیونگ*)
- رفتم بیرون دیدم یک نفر وایساده وا....ی...سا تهیونگه!
ا.ت ایشون آقای کیم تهیونگ هستند و قبلا همکار و دوست من بوده
_ میشناسمش فقط میخوام بدونم اینجا چی کار میکنه
ببین من با تهیونگ حرف زدم و قضیه رو بهش گفتم که تو کنجکاو شدی و نمیخواستی تحولیش بدی
-از کجا معلوم نمیخواستم بدم اون با یه تیر گوشیم رو پودر کرد
(تهیونگ *)
* تعریف کردی ازمون
ا.ت آروم باش تهیونگ اومده تا مشکلتون رو بر طرف کنه و میخواد یه چیزی بهت بگه
چی رو بگه
* اگر بریم توی اتاق میفهمی
- کوک سرش رو به معنیه اینکه برو چیزیت نمیشه آورد پایین من هم رفتم
* با ا.ت رفتم توی اتاق
_ خب چی میخواستی بگی
* راستش من....... دوستت دارم
_وات.....
* میدونی چرا اون موقع نزدمت چون دلم نیومد واقعا ناز و کیوت بودی (استغفرالله 🗿)
- ..........الان یعنی تو منو دوست داری؟
* آره دیگه یعنی عاشقتم
_ کوک میدونه؟
* آره قبولم کرده
- من الان چی کار کنم خب
* تو منو دوست داری؟
- من.........(یا ابلفضلللللل این جذاب دوستم دارههههههه ارررررررر من دوستش دارممممم) آره دارم
* پس میتونیم......
_ وایسا یه ذره رابطمون قوی بشه ولی اگه بخوای با من ازدواج کنی باید خلافکاری رو کنار بزاری
* باشه
_ (رفتیم پایین)
چیییی شددد؟
_ قبوله
* آخ جوننننح
مبارکههه
_ وایسین فقط مامن و بابا چی میشن تهیونگ چهره ات رو کسی ندیده؟
*نه
مامان بابا برنامه ریزی شدن الان توی راهن
_ عه از که تا حالا اینقدر برنامه ریزی کردی؟
ماییم دیگه
- (زنگ زدن) وایسا ببینم کیه عه مامان بابا
درو باز کن بیان داخل
*من استرس دارم
_ نداشته باش اوپا
(پدر ☆ مادر ♤)
♤☆ سلام بچه ها!
سلا علک کردن و بغلو اینجور چیزا
♤ دامادمون کجاست؟
- اینجاست مامان
* سلام خانم و آقای کیم
☆ سلام پسرم چطوری به به چه مرد خوشتیپی هم هستی!
♤ آره پسرم
* ببخشید بریم سر اصل مطلب
☆♤ حتما
☆ خوب شما آقای خوشتیپ دختر منو میخوای و دوستش داری؟
♤ بله دخترک من رو ازش مراقبت میکنی؟
* بله همهی هواسم پیشش هست
☆ پس ......
برای پارت بعد که آخرین پارت هست
لایک ۴
کامنت ۲ آقا کم گفتم دیگه برای پارت اخر🌈🌈
ا.ت: توکه نمیگی بهشون
کوک: اگه تو بس کنی
ا.ت: باشه
(راهنمایی: ا.ت _ کوک تهیونگ*)
- رفتم بیرون دیدم یک نفر وایساده وا....ی...سا تهیونگه!
ا.ت ایشون آقای کیم تهیونگ هستند و قبلا همکار و دوست من بوده
_ میشناسمش فقط میخوام بدونم اینجا چی کار میکنه
ببین من با تهیونگ حرف زدم و قضیه رو بهش گفتم که تو کنجکاو شدی و نمیخواستی تحولیش بدی
-از کجا معلوم نمیخواستم بدم اون با یه تیر گوشیم رو پودر کرد
(تهیونگ *)
* تعریف کردی ازمون
ا.ت آروم باش تهیونگ اومده تا مشکلتون رو بر طرف کنه و میخواد یه چیزی بهت بگه
چی رو بگه
* اگر بریم توی اتاق میفهمی
- کوک سرش رو به معنیه اینکه برو چیزیت نمیشه آورد پایین من هم رفتم
* با ا.ت رفتم توی اتاق
_ خب چی میخواستی بگی
* راستش من....... دوستت دارم
_وات.....
* میدونی چرا اون موقع نزدمت چون دلم نیومد واقعا ناز و کیوت بودی (استغفرالله 🗿)
- ..........الان یعنی تو منو دوست داری؟
* آره دیگه یعنی عاشقتم
_ کوک میدونه؟
* آره قبولم کرده
- من الان چی کار کنم خب
* تو منو دوست داری؟
- من.........(یا ابلفضلللللل این جذاب دوستم دارههههههه ارررررررر من دوستش دارممممم) آره دارم
* پس میتونیم......
_ وایسا یه ذره رابطمون قوی بشه ولی اگه بخوای با من ازدواج کنی باید خلافکاری رو کنار بزاری
* باشه
_ (رفتیم پایین)
چیییی شددد؟
_ قبوله
* آخ جوننننح
مبارکههه
_ وایسین فقط مامن و بابا چی میشن تهیونگ چهره ات رو کسی ندیده؟
*نه
مامان بابا برنامه ریزی شدن الان توی راهن
_ عه از که تا حالا اینقدر برنامه ریزی کردی؟
ماییم دیگه
- (زنگ زدن) وایسا ببینم کیه عه مامان بابا
درو باز کن بیان داخل
*من استرس دارم
_ نداشته باش اوپا
(پدر ☆ مادر ♤)
♤☆ سلام بچه ها!
سلا علک کردن و بغلو اینجور چیزا
♤ دامادمون کجاست؟
- اینجاست مامان
* سلام خانم و آقای کیم
☆ سلام پسرم چطوری به به چه مرد خوشتیپی هم هستی!
♤ آره پسرم
* ببخشید بریم سر اصل مطلب
☆♤ حتما
☆ خوب شما آقای خوشتیپ دختر منو میخوای و دوستش داری؟
♤ بله دخترک من رو ازش مراقبت میکنی؟
* بله همهی هواسم پیشش هست
☆ پس ......
برای پارت بعد که آخرین پارت هست
لایک ۴
کامنت ۲ آقا کم گفتم دیگه برای پارت اخر🌈🌈
۲.۴k
۱۴ مهر ۱۴۰۳