پارت ۱۲ Stealing under the pretext of love
سهون=پس پیش به سوی عملیات بعدی
سوار موتور شدیم و نزدیکی های در بانک کشیک میدادیم حواستم به ماشین اون یارو بود که انگار یه نفر دیگه هم توش نشسته بود بعد از اینکه کیفو زدیم باید سریع در بریم چون صد درصد دنبالمون میفتن ولی از تو کوچه پس کوچه زودتر میتونیم خودمونو گم و گور کنیم صدای سهون رو شنیدم که گفت=آماده باش اومد بیرون
مایا=خیلی خب برو
آروم به طرفش میرفتیم نگاهش به اونطرف خیابون بود و میخواست به طرف ماشینش بره جلومو درست نمیدیدم کلاه کاسکت جلوی دیدم رو گرفته بود فقط چشمم به کیف توی دستش بود دیگه فاصله ای باهاش نداشتیم سریع خم شدم که کیفو بگیرم دستم به کیف خورد ولی...ولی مثل چسب اتگار به دستش چسبیده بود سهون میخواست گاز بده که داد زدم=نه سهون...
حواس یارو کاملا جمع بود دستشو دور مچم حلقه کرد و همین باعث شد از ترک موتور بیفتم آخ که جه درد بدی تو جکنم پیچید رو دنده هام خوردم زمین تمام بدنم خرد و خاکشیر شد سهون هم سریع گاز داد و رفت نامرد حتی یه نیش ترمز هم نزد مرتیکه هنوز دستمو محکم گرفته بود استخونام داشت خورد میشد رو اسفالت داغ افتاده بودم که یهو بلندم کرد با دیدنش چشام گرد شد و ضربان قلبم بالا رفت وای خدایا این که بازم اون یاروئه عجب گیری کردما همش باید به طور این بخورم همش هم که عصبیه با چشای عصبی نگاهم میکرد که گفت=خواستی از من دزدی کنی جوجه؟
به من با این قد و هیکلم میگه جوجه البته در برابر این غول بیابونی واقعا هم جوجه ام باید همین الان فرار میکردم وگرنه سابقه دار شدن تو شاخشه دستمو کشیدم که برم ولی یهو زیر سینه ام تیر کشید از دردش خم شدم نمیدونم چه مرگم شده بود نمیتونستم حرکتی کنم ولی مرتیکه دستم رو کشید و کشون کشون به طرف ماشینش رفت و یه چیزایی هم بلغور میکرد
مرده=از من میخوای دزدی کنی؟ حالا که بردمت کلانتری میفهمی دنیا دست کیه...
دستمو کشیدم که برم ولی تند تر حرکت کرد و گفت=فکر کردی ولت میکنم؟خیال خام من به این زودیا ولت نمیکنم مطمئن باش به این راحتیا از دزد مالم نمیگذرم
دیگه به ماشینش رسیده بود و در عقب رو باز کرد و انداختم تو ماشین و به مرد جلویی گفت=جیمین حرکت کن برو کلانتری
جیمین=چیشده جانگکوک؟...این کیه؟
جانگکوک=دزد...برو کلانتری
هنوز کلاه کاسکت سرم بود که از سرم درش اورد نمیدونم چی تو صورتم دید که چشاش گرد شد و گفت=این...اینکه همون پسر شبی اس...تو...یهو عصبانی شد اخماشو تو هم کشید و گفت...........
سوار موتور شدیم و نزدیکی های در بانک کشیک میدادیم حواستم به ماشین اون یارو بود که انگار یه نفر دیگه هم توش نشسته بود بعد از اینکه کیفو زدیم باید سریع در بریم چون صد درصد دنبالمون میفتن ولی از تو کوچه پس کوچه زودتر میتونیم خودمونو گم و گور کنیم صدای سهون رو شنیدم که گفت=آماده باش اومد بیرون
مایا=خیلی خب برو
آروم به طرفش میرفتیم نگاهش به اونطرف خیابون بود و میخواست به طرف ماشینش بره جلومو درست نمیدیدم کلاه کاسکت جلوی دیدم رو گرفته بود فقط چشمم به کیف توی دستش بود دیگه فاصله ای باهاش نداشتیم سریع خم شدم که کیفو بگیرم دستم به کیف خورد ولی...ولی مثل چسب اتگار به دستش چسبیده بود سهون میخواست گاز بده که داد زدم=نه سهون...
حواس یارو کاملا جمع بود دستشو دور مچم حلقه کرد و همین باعث شد از ترک موتور بیفتم آخ که جه درد بدی تو جکنم پیچید رو دنده هام خوردم زمین تمام بدنم خرد و خاکشیر شد سهون هم سریع گاز داد و رفت نامرد حتی یه نیش ترمز هم نزد مرتیکه هنوز دستمو محکم گرفته بود استخونام داشت خورد میشد رو اسفالت داغ افتاده بودم که یهو بلندم کرد با دیدنش چشام گرد شد و ضربان قلبم بالا رفت وای خدایا این که بازم اون یاروئه عجب گیری کردما همش باید به طور این بخورم همش هم که عصبیه با چشای عصبی نگاهم میکرد که گفت=خواستی از من دزدی کنی جوجه؟
به من با این قد و هیکلم میگه جوجه البته در برابر این غول بیابونی واقعا هم جوجه ام باید همین الان فرار میکردم وگرنه سابقه دار شدن تو شاخشه دستمو کشیدم که برم ولی یهو زیر سینه ام تیر کشید از دردش خم شدم نمیدونم چه مرگم شده بود نمیتونستم حرکتی کنم ولی مرتیکه دستم رو کشید و کشون کشون به طرف ماشینش رفت و یه چیزایی هم بلغور میکرد
مرده=از من میخوای دزدی کنی؟ حالا که بردمت کلانتری میفهمی دنیا دست کیه...
دستمو کشیدم که برم ولی تند تر حرکت کرد و گفت=فکر کردی ولت میکنم؟خیال خام من به این زودیا ولت نمیکنم مطمئن باش به این راحتیا از دزد مالم نمیگذرم
دیگه به ماشینش رسیده بود و در عقب رو باز کرد و انداختم تو ماشین و به مرد جلویی گفت=جیمین حرکت کن برو کلانتری
جیمین=چیشده جانگکوک؟...این کیه؟
جانگکوک=دزد...برو کلانتری
هنوز کلاه کاسکت سرم بود که از سرم درش اورد نمیدونم چی تو صورتم دید که چشاش گرد شد و گفت=این...اینکه همون پسر شبی اس...تو...یهو عصبانی شد اخماشو تو هم کشید و گفت...........
۸.۳k
۲۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.