/ عشق زیبای من/فصل اول/قسمت دوم
کاپل:کوک وی
ژانر:عاشقانه/درام/کمی جنایی
پس از چند ساعت، تهیونگ و جونگ در کنار هم نشستند و شروع به صحبت کردند. تائه به جونگ گفت: "من همیشه فکر میکردم که دنیا فقط از رنگو نقاش ساخته شده، اما موسیقیت به من نشون داد که دنیا از صداها و احساسات هم ساخته شده." جونگ کوک با نرمی گفت: "برای من، موسیقی همون چیزیه که نمیتونم با کلمات به زبون بیارم . انگار هر نت، یک داستانی پشت خودش داره."
روزها گذشت و هر دو بیشتر با هم وقت میگذراندند. در کنار دریا، در کافه، یا حتی در سکوت شبهای تاریک، آنها با یکدیگر احساس نزدیکی میکردند. اما هر دو همچنان از گفتن احساسات واقعیشان به یکدیگر خودداری میکردند.
یک شب، هنگامی که در کنار ساحل قدم میزدند و مه نرم در هوا پراکنده بود، تهیونگ به طور ناگهانی ایستاد و به جونگ کوک نگاه کرد. نگاه آنها به هم گره خورد و در این لحظه، چیزی در دل تائه شکست. او نمیتوانست دیگر از احساساتش پنهان شود. "جونگ...جونگ کوک... من... من به گمونم حسی که بهت دارم بیشتر از یه دوستی عادیه...
پایان قسمت دوم فصل اول
ژانر:عاشقانه/درام/کمی جنایی
پس از چند ساعت، تهیونگ و جونگ در کنار هم نشستند و شروع به صحبت کردند. تائه به جونگ گفت: "من همیشه فکر میکردم که دنیا فقط از رنگو نقاش ساخته شده، اما موسیقیت به من نشون داد که دنیا از صداها و احساسات هم ساخته شده." جونگ کوک با نرمی گفت: "برای من، موسیقی همون چیزیه که نمیتونم با کلمات به زبون بیارم . انگار هر نت، یک داستانی پشت خودش داره."
روزها گذشت و هر دو بیشتر با هم وقت میگذراندند. در کنار دریا، در کافه، یا حتی در سکوت شبهای تاریک، آنها با یکدیگر احساس نزدیکی میکردند. اما هر دو همچنان از گفتن احساسات واقعیشان به یکدیگر خودداری میکردند.
یک شب، هنگامی که در کنار ساحل قدم میزدند و مه نرم در هوا پراکنده بود، تهیونگ به طور ناگهانی ایستاد و به جونگ کوک نگاه کرد. نگاه آنها به هم گره خورد و در این لحظه، چیزی در دل تائه شکست. او نمیتوانست دیگر از احساساتش پنهان شود. "جونگ...جونگ کوک... من... من به گمونم حسی که بهت دارم بیشتر از یه دوستی عادیه...
پایان قسمت دوم فصل اول
۵۴۹
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.