Miracle part 16
فلش بک به دیشب
تهیونگ برگشت و غذا ها رو به همراه یک بطری شراب روی میز گذاشت و گفت
تهیونگ : شراب هم سفارش دادم…میخوری دیگه نه ؟
مین هی : نه نمیخورم
تهیونگ خنده ای کرد که مین هی با تعجب پرسید
مین هی : به چی میخندی دقیقا ؟!
تهیونگ : به اینکه تو چقدر پاستوریزه ای
مین هی : چی ؟!
تهیونگ : حواسم نبود که تو از این چیز ها نمی خوری ببخشید خانوم پاستوریزه
تهیونگ دوباره خندید که مین هی با حرص گفت
مین هی : چه ربطی داره…من فقط الان شراب نمی خوام…
تهیونگ : باشه تو راست میگی
تهیونگ در شراب رو باز کرد و توی لیوان برای خودش ریخت…خواست کمی از شراب داخل لیوان بخوره که مین هی لیوان رو از دست تهیونگ کشید و یه نفس کل شراب توی لیوان رو سر کشید و با عصبانیت لیوان خالی شراب رو روی میز گذاشت
مین هی : بهت که گفتم من پاستوریزه نیستم…دیدی خوردم
تهیونگ متعجب به مین هی خیره شده بود که مین هی گفت
مین هی : چیه ؟! به چی نگاه میکنی ؟!
تهیونگ : هیچی…بیا غذامون رو بخوریم
تهیونگ برای خودش توی لیوان شراب ریخت که مین هی لیوانش رو جلو برد و گفت
مین هی : برای منم بریز
تهیونگ یک ابروش رو بالا داد و گفت
تهیونگ : دوباره می خوای بخوری ؟!...نمی خوام بزنم تو ذوقت ولی فکر نکنم ظرفیتش رو داشته باشی
مین هی خنده عصبی ای کرد گفت
مین هی : خواهیم دید کی آخر کم میاره
تهیونگ : یعنی الان می خوای با من دربیفتی ؟!
مین هی : به امتحانش می ارزه
تهیونگ : باشه خودت خواستی
تهیونگ و مین هی هردوشون شروع کردن به شراب خوردن تا جایی که شیشه شراب تموم شد و هردوشون مست شدن
مین هی که کاملا مست شده بود خنده ای کرد و به تهیونگ خیره شد که تهیونگ با حالت مستی گفت
تهیونگ : چیه ؟! چرا اینطوری نگام میکنی ؟! زیادی خوشگلم نه ؟
مین هی با حالت مستی گفت
مین هی : عوضی جذاب
تهیونگ خنده ای به لقبی که مین هی بهش داده بود کرد که مین هی با حالت مستی گفت
مین هی : همش اذیتم میکنی…میری رو اعصابم…ولی خیلی جذابی…اگر انقدر گند اخلاق نبودی حتما باهات قرار میذاشتم
تهیونگ هم در جواب گفت
تهیونگ : تو هم خیلی وحشی…و البته خوشگل…به خودت نگاه کن…قیافت شبیه فرشته هاست…ولی اخلاقت شبیه سگه…
مین هی محکم مشت زد توی بازوی تهیونگ که آخ تهیونگ بلند شد
مین هی : عوضی
تهیونگ صورتش رو نزدیک صورت مین هی برد و گفت
تهیونگ : گربه وحشی خودمی
مین هی : چرا از نزدیک جذاب تری ؟! چرا قلبم داره انقدر تند میزنه ؟!
تهیونگ : چون من زیادی جذابم
تهیونگ توی رویا های خودش به سر میبرد که یهو مین هی یقه لباسش رو گرفت و با کشیدنش سمت خودش صورتش رو به صورت تهیونگ نزدیک تر کرد که تهیونگ توی همون حالت مستی با تعجب پرسید
تهیونگ : داری چیکار میکنی ؟!
مین هی لباش رو روی لب های تهیونگ گذاشت و شروع کرد به بوسیدنش…تهیونگ هم کمر مین هی رو گرفت و به خودش نزدیک تر کرد…و یک بوسه عاشقانه رو باهم شروع کردن…
تا همین جا پیش رفتن طفلکی ها ولی شما تا کجا ها برای خودتون تصور کردین🗿💔
واقعا ممنونم از حمایت های فراوانتون💔از اون هایی که فقط فیکم رو نگاه می کنند مثل یک مجسمه خیلی ممنونم💔 و از اون هایی که هم لایک می کنند و هم درمورد فیکم نظر میدن ممنونم❤️مرسی که هستید💞
#فیک
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
تهیونگ برگشت و غذا ها رو به همراه یک بطری شراب روی میز گذاشت و گفت
تهیونگ : شراب هم سفارش دادم…میخوری دیگه نه ؟
مین هی : نه نمیخورم
تهیونگ خنده ای کرد که مین هی با تعجب پرسید
مین هی : به چی میخندی دقیقا ؟!
تهیونگ : به اینکه تو چقدر پاستوریزه ای
مین هی : چی ؟!
تهیونگ : حواسم نبود که تو از این چیز ها نمی خوری ببخشید خانوم پاستوریزه
تهیونگ دوباره خندید که مین هی با حرص گفت
مین هی : چه ربطی داره…من فقط الان شراب نمی خوام…
تهیونگ : باشه تو راست میگی
تهیونگ در شراب رو باز کرد و توی لیوان برای خودش ریخت…خواست کمی از شراب داخل لیوان بخوره که مین هی لیوان رو از دست تهیونگ کشید و یه نفس کل شراب توی لیوان رو سر کشید و با عصبانیت لیوان خالی شراب رو روی میز گذاشت
مین هی : بهت که گفتم من پاستوریزه نیستم…دیدی خوردم
تهیونگ متعجب به مین هی خیره شده بود که مین هی گفت
مین هی : چیه ؟! به چی نگاه میکنی ؟!
تهیونگ : هیچی…بیا غذامون رو بخوریم
تهیونگ برای خودش توی لیوان شراب ریخت که مین هی لیوانش رو جلو برد و گفت
مین هی : برای منم بریز
تهیونگ یک ابروش رو بالا داد و گفت
تهیونگ : دوباره می خوای بخوری ؟!...نمی خوام بزنم تو ذوقت ولی فکر نکنم ظرفیتش رو داشته باشی
مین هی خنده عصبی ای کرد گفت
مین هی : خواهیم دید کی آخر کم میاره
تهیونگ : یعنی الان می خوای با من دربیفتی ؟!
مین هی : به امتحانش می ارزه
تهیونگ : باشه خودت خواستی
تهیونگ و مین هی هردوشون شروع کردن به شراب خوردن تا جایی که شیشه شراب تموم شد و هردوشون مست شدن
مین هی که کاملا مست شده بود خنده ای کرد و به تهیونگ خیره شد که تهیونگ با حالت مستی گفت
تهیونگ : چیه ؟! چرا اینطوری نگام میکنی ؟! زیادی خوشگلم نه ؟
مین هی با حالت مستی گفت
مین هی : عوضی جذاب
تهیونگ خنده ای به لقبی که مین هی بهش داده بود کرد که مین هی با حالت مستی گفت
مین هی : همش اذیتم میکنی…میری رو اعصابم…ولی خیلی جذابی…اگر انقدر گند اخلاق نبودی حتما باهات قرار میذاشتم
تهیونگ هم در جواب گفت
تهیونگ : تو هم خیلی وحشی…و البته خوشگل…به خودت نگاه کن…قیافت شبیه فرشته هاست…ولی اخلاقت شبیه سگه…
مین هی محکم مشت زد توی بازوی تهیونگ که آخ تهیونگ بلند شد
مین هی : عوضی
تهیونگ صورتش رو نزدیک صورت مین هی برد و گفت
تهیونگ : گربه وحشی خودمی
مین هی : چرا از نزدیک جذاب تری ؟! چرا قلبم داره انقدر تند میزنه ؟!
تهیونگ : چون من زیادی جذابم
تهیونگ توی رویا های خودش به سر میبرد که یهو مین هی یقه لباسش رو گرفت و با کشیدنش سمت خودش صورتش رو به صورت تهیونگ نزدیک تر کرد که تهیونگ توی همون حالت مستی با تعجب پرسید
تهیونگ : داری چیکار میکنی ؟!
مین هی لباش رو روی لب های تهیونگ گذاشت و شروع کرد به بوسیدنش…تهیونگ هم کمر مین هی رو گرفت و به خودش نزدیک تر کرد…و یک بوسه عاشقانه رو باهم شروع کردن…
تا همین جا پیش رفتن طفلکی ها ولی شما تا کجا ها برای خودتون تصور کردین🗿💔
واقعا ممنونم از حمایت های فراوانتون💔از اون هایی که فقط فیکم رو نگاه می کنند مثل یک مجسمه خیلی ممنونم💔 و از اون هایی که هم لایک می کنند و هم درمورد فیکم نظر میدن ممنونم❤️مرسی که هستید💞
#فیک
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
۴۲.۸k
۱۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.