پارت 10 اوای عشق
پارت 10 اوای عشق
#رکسانا
->اممم بچها ...ما به هم نمیایم اون یه ایدول معروفه منم یه کاراموز که معلوم نیست ...ایدول میشه یا نه ......
-لروکس:معلوم نیست شاید مارو انتخاب کردن .....تو چی میدونی ...بچه ها وقتی رفتیم بدن سازی خیلی تلاش کنید ..چون ما لیاقت مون خیلی بیشتر از این چیزاست .....ما صداهای متفاوتی داریم ......پس نا امید نشید..... ما حتی اگه قبول هم نشیم دوباره .....دبیو میکنیم و همیشه کنار هم زندگی میکنیم.......ما خواهر های همیم .....باشه
-من:باشه اونی ....
-جین هو:باشه عشقم
کنیا:باشه عزیزم
-من:خب داره ساعت میشه 6 برید خودتون رو اماده کنید تا زود تر بریم برای ورزش صبحگاهی ......بعد بریم به باشگاه بدن سازی...
-من:راست میگه...من برم خودم رو حاضر کنم جین هو برو نوبت توئه ظرف هارو بشوری .....
-جین هو:یااااااا ......من چراااااا ......من دوس ندارمممممم
همه مون رفتیم خودمون رو حاظر کردیم من یه دامن طلایی پوشیدم با یه پیرهن سفیده مردونه پوشیدم روش یه کت طلایی پوشیدم(لباس ورزشی هام رو تو باشگاه میپوشم) یه رژ لب صورتی هم زدنم موهامم به کنیا گفتم برام یه بافت افریقایی بزنه (خیلی دردم اومد سر این موضوع اوفف )......دخترا هم تقریبا همنجوری لباس پوشیدن ....چون همیشه مثل هم لباس میخریدم کفشامون هم ست بود من و لروکس چو جین هو و یون کنیا هم باهم کفشاشون ست بود کیف هامون رو برداشتیم ....رفتیم بیرون هنوز نیومده بودن ماهم منتظر بودیم بیاید ........... بعد از تقریبا 5 دقیقه اومد ماهم سوار شدیم .....تو راه همه ساکت بودن منم ساکت داشتم تو ذهنم اهنگ میخوندم.......بعد از 10 دقیقه رسیدم به باشگاه مربی ورزش صبحگاهی مون اومده بود ....وقتی خواستم پیاده شم سرم گیج رفت ...ولی گفتم مهم نیست......
#کوک
واییی ......کی این پسر میفرسته تش اوف من خسته شدم .....چرا نمیفرسته این فایل فاکی رو (مشخصات زندگی رکسانا توشه )میخواستم ببینم که واقعا کیه چرا اومده اینجا .....2 ساعته که من منتظرم ولی نمیاد از اتاق استراحتم اومدم بیرن....تو راه رو داشتم قدم میزدم که ...صدای رکسانا رو شنیدم...واییی چه صداش خوب بود رفتم کنار پله ها داشت میومد طرفم که.......
خشکلام لایک و کامت یاد تون نره .........
منتظر پارت بعد باشید با تم جدید💕❤
#رکسانا
->اممم بچها ...ما به هم نمیایم اون یه ایدول معروفه منم یه کاراموز که معلوم نیست ...ایدول میشه یا نه ......
-لروکس:معلوم نیست شاید مارو انتخاب کردن .....تو چی میدونی ...بچه ها وقتی رفتیم بدن سازی خیلی تلاش کنید ..چون ما لیاقت مون خیلی بیشتر از این چیزاست .....ما صداهای متفاوتی داریم ......پس نا امید نشید..... ما حتی اگه قبول هم نشیم دوباره .....دبیو میکنیم و همیشه کنار هم زندگی میکنیم.......ما خواهر های همیم .....باشه
-من:باشه اونی ....
-جین هو:باشه عشقم
کنیا:باشه عزیزم
-من:خب داره ساعت میشه 6 برید خودتون رو اماده کنید تا زود تر بریم برای ورزش صبحگاهی ......بعد بریم به باشگاه بدن سازی...
-من:راست میگه...من برم خودم رو حاضر کنم جین هو برو نوبت توئه ظرف هارو بشوری .....
-جین هو:یااااااا ......من چراااااا ......من دوس ندارمممممم
همه مون رفتیم خودمون رو حاظر کردیم من یه دامن طلایی پوشیدم با یه پیرهن سفیده مردونه پوشیدم روش یه کت طلایی پوشیدم(لباس ورزشی هام رو تو باشگاه میپوشم) یه رژ لب صورتی هم زدنم موهامم به کنیا گفتم برام یه بافت افریقایی بزنه (خیلی دردم اومد سر این موضوع اوفف )......دخترا هم تقریبا همنجوری لباس پوشیدن ....چون همیشه مثل هم لباس میخریدم کفشامون هم ست بود من و لروکس چو جین هو و یون کنیا هم باهم کفشاشون ست بود کیف هامون رو برداشتیم ....رفتیم بیرون هنوز نیومده بودن ماهم منتظر بودیم بیاید ........... بعد از تقریبا 5 دقیقه اومد ماهم سوار شدیم .....تو راه همه ساکت بودن منم ساکت داشتم تو ذهنم اهنگ میخوندم.......بعد از 10 دقیقه رسیدم به باشگاه مربی ورزش صبحگاهی مون اومده بود ....وقتی خواستم پیاده شم سرم گیج رفت ...ولی گفتم مهم نیست......
#کوک
واییی ......کی این پسر میفرسته تش اوف من خسته شدم .....چرا نمیفرسته این فایل فاکی رو (مشخصات زندگی رکسانا توشه )میخواستم ببینم که واقعا کیه چرا اومده اینجا .....2 ساعته که من منتظرم ولی نمیاد از اتاق استراحتم اومدم بیرن....تو راه رو داشتم قدم میزدم که ...صدای رکسانا رو شنیدم...واییی چه صداش خوب بود رفتم کنار پله ها داشت میومد طرفم که.......
خشکلام لایک و کامت یاد تون نره .........
منتظر پارت بعد باشید با تم جدید💕❤
۱۳.۵k
۱۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.