پارت اخر فردا رمان جدید شروع میشه

دکتر سلام اقای پارک مشکلی پیش امد
~اره ات مست کرده حالش خیلی بد تب داره
دکتر اها کدوم اتاق هستند
~ته راه رو سمت چپ
دکتر باش
جیمین بعد از چند دقیقه دکتر اومد
دکتر بهشون سرم زدم تا یه ساعت دیگه بهوش میان و اینم از دارو که باید مصرف کننده ~ممنون
دکتر مراقب خودتون هم باشید انگار خیلی خسته هستید
اون شب
جیمین تا صبح بالا سرت بود مراقب بود
ات از خواب بیدار شدم دیدم جیمین بالا سرم چشاش قرمز بود معلوم بود نخوابید
ات سلام
~عصبی (سلام)
ات کی امدی جیمین حالت خوب؟
~دیشب امدم اره خوبم بیا پایین صبحانه بخور
ات خیلی عصبی بود امیدوارم ببخش منو دیروز که بهوش امدم دکتر بهم گفت که جیمین چقدر نگرانم بود حال خودشم بد بود
رفتم پایین شروع کردیم به صبحانه خوردن
بعد از صبحانه جیمین رفت تو اتاق
معلوم بود قهر
رفتم تو اتاق
ات جیمین قعر نکن دیگه ببخشید قول میدم تکرار نشه
~مگه من هشدار نداره بودم الکل نخور
ات ببخشید اخه خیلی دلم برات تنگ شده بود حالم بد بود ببخشید دیگه
~ات این دلیل میشه دیشب امدم اونجوری دیدمت چقدر نگران شدم
ات ببخشید قول میدم انجام نشه
جیمین باش به به شرط
ات چی
بیا بغلم با هم بخوابیم من خیلی خستم
ات باش بریم ممنون
پایان