دو پارتی از باجی پارت1 (درخواستی)
(اینجا تو به عنوان خواهر کوچیکه دراکن هستی)
ا/ت تازه از خارج امده
از زبان ا/ت
بالاخره امدم ژاپن واییییی خیلی دلم واسه اونی چان( داداش بزرگه) تنگ شدههه
از زبان ادمین
دارکن امد فرودگاه دنبالت ا/ت تا دراکن رو دید پرید بغلش
ا/ت: سلام اونی چاننننن
دراکن: سلام ا/ت بیا بریم
باهم رفتین خونه دارکن و تو وسایلتو گذاشتی خونه
ا/ت: اونی چان باید منو ببری با موتور کل توکیو رو نشونم بدی
دراکن: باشه بعدا میبرمت الان کار دارم باید برم جلسه تومان
ا/ت: میشه منم بیام
دراکن: باشه بیا
رفتین به محل جلسه تومان و دراکن تو رو با پسرا آشنا کرد داشتین حرف میزدین که ی دفعه ی موتور میاد اونجا اون باجی بود
ا/ت: اونی چان این پسر مو بلنده کیه
دراکن: اون باجیه فرمانده اول
باجی از موتور پیاده شد و چشمش به تو خورد و بیشتر از یک دقیقه بهت زل زده بود
باجی: سلام این دختره کیه
دراکن: این ا/ته خواهر من
جلسه رو شروع کردن بعدش که جلسه تموم شد همینجوری داشتن حرف میزدن توهم رفتی پیششون رفتی پیش باجی و اروم دست زدی به موهاش
باجی: هوی چیکار میکنی
ا/ت: امممم باجی سان میشه به موهات دست بزنم
باجی: نه
ا/ت: لطفا لطفا لطفا
باجی: باشه
دست زدی به موهاش و اروم نازشون کردی بعدش هم پا بلندی کردی و موهای باجی رو بو کردی و باجی هم سرخ شد
از زبان ا/ت
وایییی موهاش بوی پاستیل میدهههههه
از زبان ادمین
ا/ت: باجی سان الان که جلسه تموم شده میشه با موتور بریم دور بخوریم
باجی: نه کار دارم
ا/ت ناراحت شد و با بغص گفت
ا/ت: ب ... باشه 🥲
باجی :هوففف باشه میبرمت
توهم خوشحال شدی و پریدی بغل باجی
ا/ت: وایییی ممنوننن
دراکن: خب ا/ت بیا بریم خونه
ا/ت: نوموخاممم من میخوام با باجی سان برمممم
دراکن: با باجی؟
ا/ت: ارههههه
دراکن: باشه هر جور راحتی ولی ساعت 11شب باید خونه باشی
ا/ت: باشه
رفتی سمت موتور باجی و دیدی باجی سوار شده
باجی: بیا سوار شو
رفتی و سوار شدی
ا/ت: خب باجی سان کجا میخوای ببریم
باجی:هروقت رسیدیم میفهمی
رسیدین و باجی تورو برد کنار دریا
ا/ت: واییی دریا چقدر خوشگله
اونجا چند تا صندلی بود رفتین روی یکیشون نشستین و تو اروم سرتو گذاشتی روی شونه باجی
هوا داشت کم کم سر میشد توهم خیلی سردت شده بود
ا/ت: باجی سان من خیلی سردمه
یهو باجی محکم بغلت کرد بعد از چند دقیقه تو تو بغل باجی خوابت برد
از زبان باجی
این دختر واقعا خیلی خوشگله شبیه فرشته ها خوابیده
از زبان ادمین
باجی اروم صورتشو نزدیک صورتت کرد و خواست لباتو ببوسه لباشو گذاشت رو لبات و بوسیدشون ی دفعه تو بیدا شدی و دیدی که باجی داره لباتو میبوسه اول کلی تعجب کردی ولی بعدش همراهیش کردی بعد از هم جدا شدین
باجی:ا/ت ببخشید بیدارت کردم
ا/ت: هومم اشکال نداره میشه الان بریم خونه
باجی: باشه بریم خونه ی من
رفتین خونه ی باجی تو نشستی رو مبل باجی هم خوراکی اورد و نشست پیشت و بلندت کرد و گذاشتت روی پاهاش
باجی: ا/ت تو با من چیکار کردی که همین روز اول عاشقت شدم
ا/تاز این حرف باجی تعجب کرد ولی چون خودش هم باجی رو خیلی دوست داشت گفت
ا/ت: راستش منم خیلی دوست دارم
باجی تا اینو شنید امد نزدیکت و خواست بوست کنه که تو د فعه بلند شدی و گفتی
ا/ت: اوه اوه ساعت 11 شده من دیگه باید برم
باجی: نه نرو من خودم به دراکن زنگ میزنم و بهش میگم بزاره پیشم بمونی
باجی به دراکن زنگ زد و دراکن گفت
دراکن: هعی از همون اول میدونستم شما دوتا همدیگه رو دوست دارین باشه بمونه
گوشی رو قطع کرد
باجی: خب الان میتونی پیشم بمونی
و......(ریدممم به روم نیاریددد)
ا/ت تازه از خارج امده
از زبان ا/ت
بالاخره امدم ژاپن واییییی خیلی دلم واسه اونی چان( داداش بزرگه) تنگ شدههه
از زبان ادمین
دارکن امد فرودگاه دنبالت ا/ت تا دراکن رو دید پرید بغلش
ا/ت: سلام اونی چاننننن
دراکن: سلام ا/ت بیا بریم
باهم رفتین خونه دارکن و تو وسایلتو گذاشتی خونه
ا/ت: اونی چان باید منو ببری با موتور کل توکیو رو نشونم بدی
دراکن: باشه بعدا میبرمت الان کار دارم باید برم جلسه تومان
ا/ت: میشه منم بیام
دراکن: باشه بیا
رفتین به محل جلسه تومان و دراکن تو رو با پسرا آشنا کرد داشتین حرف میزدین که ی دفعه ی موتور میاد اونجا اون باجی بود
ا/ت: اونی چان این پسر مو بلنده کیه
دراکن: اون باجیه فرمانده اول
باجی از موتور پیاده شد و چشمش به تو خورد و بیشتر از یک دقیقه بهت زل زده بود
باجی: سلام این دختره کیه
دراکن: این ا/ته خواهر من
جلسه رو شروع کردن بعدش که جلسه تموم شد همینجوری داشتن حرف میزدن توهم رفتی پیششون رفتی پیش باجی و اروم دست زدی به موهاش
باجی: هوی چیکار میکنی
ا/ت: امممم باجی سان میشه به موهات دست بزنم
باجی: نه
ا/ت: لطفا لطفا لطفا
باجی: باشه
دست زدی به موهاش و اروم نازشون کردی بعدش هم پا بلندی کردی و موهای باجی رو بو کردی و باجی هم سرخ شد
از زبان ا/ت
وایییی موهاش بوی پاستیل میدهههههه
از زبان ادمین
ا/ت: باجی سان الان که جلسه تموم شده میشه با موتور بریم دور بخوریم
باجی: نه کار دارم
ا/ت ناراحت شد و با بغص گفت
ا/ت: ب ... باشه 🥲
باجی :هوففف باشه میبرمت
توهم خوشحال شدی و پریدی بغل باجی
ا/ت: وایییی ممنوننن
دراکن: خب ا/ت بیا بریم خونه
ا/ت: نوموخاممم من میخوام با باجی سان برمممم
دراکن: با باجی؟
ا/ت: ارههههه
دراکن: باشه هر جور راحتی ولی ساعت 11شب باید خونه باشی
ا/ت: باشه
رفتی سمت موتور باجی و دیدی باجی سوار شده
باجی: بیا سوار شو
رفتی و سوار شدی
ا/ت: خب باجی سان کجا میخوای ببریم
باجی:هروقت رسیدیم میفهمی
رسیدین و باجی تورو برد کنار دریا
ا/ت: واییی دریا چقدر خوشگله
اونجا چند تا صندلی بود رفتین روی یکیشون نشستین و تو اروم سرتو گذاشتی روی شونه باجی
هوا داشت کم کم سر میشد توهم خیلی سردت شده بود
ا/ت: باجی سان من خیلی سردمه
یهو باجی محکم بغلت کرد بعد از چند دقیقه تو تو بغل باجی خوابت برد
از زبان باجی
این دختر واقعا خیلی خوشگله شبیه فرشته ها خوابیده
از زبان ادمین
باجی اروم صورتشو نزدیک صورتت کرد و خواست لباتو ببوسه لباشو گذاشت رو لبات و بوسیدشون ی دفعه تو بیدا شدی و دیدی که باجی داره لباتو میبوسه اول کلی تعجب کردی ولی بعدش همراهیش کردی بعد از هم جدا شدین
باجی:ا/ت ببخشید بیدارت کردم
ا/ت: هومم اشکال نداره میشه الان بریم خونه
باجی: باشه بریم خونه ی من
رفتین خونه ی باجی تو نشستی رو مبل باجی هم خوراکی اورد و نشست پیشت و بلندت کرد و گذاشتت روی پاهاش
باجی: ا/ت تو با من چیکار کردی که همین روز اول عاشقت شدم
ا/تاز این حرف باجی تعجب کرد ولی چون خودش هم باجی رو خیلی دوست داشت گفت
ا/ت: راستش منم خیلی دوست دارم
باجی تا اینو شنید امد نزدیکت و خواست بوست کنه که تو د فعه بلند شدی و گفتی
ا/ت: اوه اوه ساعت 11 شده من دیگه باید برم
باجی: نه نرو من خودم به دراکن زنگ میزنم و بهش میگم بزاره پیشم بمونی
باجی به دراکن زنگ زد و دراکن گفت
دراکن: هعی از همون اول میدونستم شما دوتا همدیگه رو دوست دارین باشه بمونه
گوشی رو قطع کرد
باجی: خب الان میتونی پیشم بمونی
و......(ریدممم به روم نیاریددد)
۳۵۷
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.