فقط یک نفر۷
.
ولی گفت من قهوه نمیخوام
من تورو میخوام
ات.چ چی
تهیونگ بلند شد و اومد سمتم و به دیوار چسبیدم لباش گذاشت روی لبم کوک درست میگفت نباید نزدیک این پسر روانی میشدم قرار بود یه بلایی بیاره سرم
تهیونگ.اگه به کوک چیزی بگی میکشما فهمیدی
ات.ولی..
تهیونگ.فهمیدی یا نه با داد
ات.آره
ولی گفت من قهوه نمیخوام
من تورو میخوام
ات.چ چی
تهیونگ بلند شد و اومد سمتم و به دیوار چسبیدم لباش گذاشت روی لبم کوک درست میگفت نباید نزدیک این پسر روانی میشدم قرار بود یه بلایی بیاره سرم
تهیونگ.اگه به کوک چیزی بگی میکشما فهمیدی
ات.ولی..
تهیونگ.فهمیدی یا نه با داد
ات.آره
۲.۳k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.