فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁴⁷
+باشه خوبه من برم لباسمو عوض کنم
ویو جونگکوک
ا.ت گفت که بورسیه گرفته میخواد بره
نمی دونم براش خوشحال شم یا ناراحت؟
ا.ت بره دیگه نمی تونم ببینمش
ولی برای ا.ت خیلی خوبه
ویو ا.ت
خیلی خوشحال شدم مامانم گفت که میخواد جشن بگیره
ولی جونگکوک انکار ناراحت آخه چرا؟
شاید بابت چیزه دیگه ای ناراحت بوده نمی دونم
رفتن از اتاق بیرون که دیدم مامانم میز رو چیده
غذا های خیلی خوشمزه رو درس کرده حتی غذای مورد علاقه ای منم درس کرده
با جونگکوک رفتیم نشستیم روی صندلی شروع کردیم به غذا خوردن
امشب شب خیل خوبی بود
ساعت ۱۲شب شده بود همه رفتیم خوابیدیم
من از هیچان خوابم نمی برد
فردا صبح
آنروز قراره برم برای دانشگاه ایتالیا توی کافی نت ثبت نام کنم
لباسمو پوشیدم(اسلاید۲لباس ا.ت)از اتاق رفتم بیرون جونگکوک آماده آمد گفت...
_ا.ت بیا میبرمت بعد ام میریم میگردیم
+باشه
ویو ا.ت
با جونگکوک رفتم بعد برای دانشگاه ثبت نام کردم با جونگکوک رفیتم دم ساحل
خیلی خوب بود
دوهفته بعد
(بچه ها دیگه خلاصه اش کردام)
ویو ا.ت
برای امشب بلیت گرفتم و داشتم وسایل سفرمون جمع میکردم
خیل هیجان داشتم همه ی وسایل امو جمع کردم رفتم از اتاق بیرون و ناهار خوردم بعد رفتم از کارم استفا دادم آمدم خونه
part⁴⁷
+باشه خوبه من برم لباسمو عوض کنم
ویو جونگکوک
ا.ت گفت که بورسیه گرفته میخواد بره
نمی دونم براش خوشحال شم یا ناراحت؟
ا.ت بره دیگه نمی تونم ببینمش
ولی برای ا.ت خیلی خوبه
ویو ا.ت
خیلی خوشحال شدم مامانم گفت که میخواد جشن بگیره
ولی جونگکوک انکار ناراحت آخه چرا؟
شاید بابت چیزه دیگه ای ناراحت بوده نمی دونم
رفتن از اتاق بیرون که دیدم مامانم میز رو چیده
غذا های خیلی خوشمزه رو درس کرده حتی غذای مورد علاقه ای منم درس کرده
با جونگکوک رفتیم نشستیم روی صندلی شروع کردیم به غذا خوردن
امشب شب خیل خوبی بود
ساعت ۱۲شب شده بود همه رفتیم خوابیدیم
من از هیچان خوابم نمی برد
فردا صبح
آنروز قراره برم برای دانشگاه ایتالیا توی کافی نت ثبت نام کنم
لباسمو پوشیدم(اسلاید۲لباس ا.ت)از اتاق رفتم بیرون جونگکوک آماده آمد گفت...
_ا.ت بیا میبرمت بعد ام میریم میگردیم
+باشه
ویو ا.ت
با جونگکوک رفتم بعد برای دانشگاه ثبت نام کردم با جونگکوک رفیتم دم ساحل
خیلی خوب بود
دوهفته بعد
(بچه ها دیگه خلاصه اش کردام)
ویو ا.ت
برای امشب بلیت گرفتم و داشتم وسایل سفرمون جمع میکردم
خیل هیجان داشتم همه ی وسایل امو جمع کردم رفتم از اتاق بیرون و ناهار خوردم بعد رفتم از کارم استفا دادم آمدم خونه
۴.۶k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.