مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐
رفتم نشستم رو میز کارم به کارام رسیدم.... کمی بعد
به ساعت میچیم نگاه کردم ساعت ۷ بود اوووفف کیفمو برداشتم مو به سمت پارکینگ شرکت رفتم که یهو میا اومد
"ات میای امروز با دخترا بریم بیرون؟
_نمیدونم آخه
"آخه نداره بیا دیگه خوش میگذره خرید هم میریم
میا تا گفتم می ریم خرید گفتم
_اگه می ریم خرید حتما میام
"اووو پس رفتی خونه آماده شو میام دنبالت (با خنده)
_اوک
بعدش با میا خدافظی کردمو به سمت ماشینم راه افتادم نشستم تو ماشین به سمت خونه راه افتادم ...... بعد ۴۵ مین رسیدم ماشین رو تو پارکینگ پارک کردمو به سمت آسانسور رفتم کلید خونه رو انداختم رفتم تو با خودمم گفتم میا خدا لعنتت کنه دست رو نقطه ضعف م گذاشتی
رفتم یه دوش گرفتمو موهامو خشک کردم بعد رفتم آشپز خونه یه نودل پنیری واسه خودم دورست کردم رفتم که آماده شم چون پاییز بود هوا سرد یه لباس کلاسیک خوشگل انتخاب کردمو (عکسش رو میزارم)پوشیدم یه آرایش کم رنگ کردم موهامو حالت دادم که گوشیم زنگ خورد
"ات بیا پایین با دخترا منتظریم
_اومدم
رفتم سمت در قفل کردمو رفتم پایین(اسم دخترا و علامتشون ٪یونا ،دایون=)
٪سلام ات خانم خیلی وقته ندیده بودمت خوشگل کردیااا
_سلام گوگلی خانم مرسی آره منم دلم براتون خیلی تنگ شده بود.
=بهبه خانم خوشگلهوشماره می دی
_دایون(با خنده و کمی عصبی)
=باشه باشه
"خانموما بسته دیر شد
٪آره آره ات بیا تو ماشین
_ اومدم
نشستم تو ماشین به سمت پاساژ حرکت کردیم . بعد ۳۰مین رسیدیم
رفتم تو پاساژ داشتیم می چرخیدیم که یهوو......
خماری این پست رو ۱۰ تا دید برسونید پارت بعد رو میزارم🦋🌚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐
رفتم نشستم رو میز کارم به کارام رسیدم.... کمی بعد
به ساعت میچیم نگاه کردم ساعت ۷ بود اوووفف کیفمو برداشتم مو به سمت پارکینگ شرکت رفتم که یهو میا اومد
"ات میای امروز با دخترا بریم بیرون؟
_نمیدونم آخه
"آخه نداره بیا دیگه خوش میگذره خرید هم میریم
میا تا گفتم می ریم خرید گفتم
_اگه می ریم خرید حتما میام
"اووو پس رفتی خونه آماده شو میام دنبالت (با خنده)
_اوک
بعدش با میا خدافظی کردمو به سمت ماشینم راه افتادم نشستم تو ماشین به سمت خونه راه افتادم ...... بعد ۴۵ مین رسیدم ماشین رو تو پارکینگ پارک کردمو به سمت آسانسور رفتم کلید خونه رو انداختم رفتم تو با خودمم گفتم میا خدا لعنتت کنه دست رو نقطه ضعف م گذاشتی
رفتم یه دوش گرفتمو موهامو خشک کردم بعد رفتم آشپز خونه یه نودل پنیری واسه خودم دورست کردم رفتم که آماده شم چون پاییز بود هوا سرد یه لباس کلاسیک خوشگل انتخاب کردمو (عکسش رو میزارم)پوشیدم یه آرایش کم رنگ کردم موهامو حالت دادم که گوشیم زنگ خورد
"ات بیا پایین با دخترا منتظریم
_اومدم
رفتم سمت در قفل کردمو رفتم پایین(اسم دخترا و علامتشون ٪یونا ،دایون=)
٪سلام ات خانم خیلی وقته ندیده بودمت خوشگل کردیااا
_سلام گوگلی خانم مرسی آره منم دلم براتون خیلی تنگ شده بود.
=بهبه خانم خوشگلهوشماره می دی
_دایون(با خنده و کمی عصبی)
=باشه باشه
"خانموما بسته دیر شد
٪آره آره ات بیا تو ماشین
_ اومدم
نشستم تو ماشین به سمت پاساژ حرکت کردیم . بعد ۳۰مین رسیدیم
رفتم تو پاساژ داشتیم می چرخیدیم که یهوو......
خماری این پست رو ۱۰ تا دید برسونید پارت بعد رو میزارم🦋🌚
۱۳.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.