تا آن هنگام که ستارگان می درخشند،
تا آن هنگام که ستارگان میدرخشند،
جای نومیدی نیست؛
تا آن هنگام که شبها بر برگها شبنم مینشانند و آفتاب چهرهى صبح را زرین میکند، جای نومیدی نیست.
هرچند که سیل اشک بر گونهها روان شود.
وقتی تو آه میکشی، بادها آه میکشند،
و زمستان غصههای خود را چون برف
بر گور برگهای پاییزی فرو میبارد.
اما زمین بار دیگر زنده میشود
و سرنوشتِ تو از کائنات جدا نیست،
پس همچنان در سیر و سفر باش
و اگر چندان شاد و سرخوش نیستی،
نومید و دل شکسته نیز مباش.
امیلی برونته
جای نومیدی نیست؛
تا آن هنگام که شبها بر برگها شبنم مینشانند و آفتاب چهرهى صبح را زرین میکند، جای نومیدی نیست.
هرچند که سیل اشک بر گونهها روان شود.
وقتی تو آه میکشی، بادها آه میکشند،
و زمستان غصههای خود را چون برف
بر گور برگهای پاییزی فرو میبارد.
اما زمین بار دیگر زنده میشود
و سرنوشتِ تو از کائنات جدا نیست،
پس همچنان در سیر و سفر باش
و اگر چندان شاد و سرخوش نیستی،
نومید و دل شکسته نیز مباش.
امیلی برونته
۲.۷k
۱۰ بهمن ۱۴۰۰