سناریو اوسی(پارت۸)
چویا:بلند کردن هاروهی*
یومه:ها...... هاروهی
رویشی:اون قاتل بلد نیس دست رو خانوما بلند نکنه
چویا:چشماش حلقه زده از اشک میشه*
دازای:چویا من....
چویا:ببند دازای اون تنها دوستی بود که داشتم
اکو:ما چی؟
چویا:هاروهی چان فرق داشت
میسا:چویا اروم باششش
میساکی:داداش ناراحت نباش
چویا:-_-
رویشی:چویا من درکت میکنم اما اون سرنوشت ش بوده راستی دازای نمیخوای یومه رو بزاری پایین؟
یومه-_-
دازای:عهههه
ریدم نه؟ 😂
یومه:ها...... هاروهی
رویشی:اون قاتل بلد نیس دست رو خانوما بلند نکنه
چویا:چشماش حلقه زده از اشک میشه*
دازای:چویا من....
چویا:ببند دازای اون تنها دوستی بود که داشتم
اکو:ما چی؟
چویا:هاروهی چان فرق داشت
میسا:چویا اروم باششش
میساکی:داداش ناراحت نباش
چویا:-_-
رویشی:چویا من درکت میکنم اما اون سرنوشت ش بوده راستی دازای نمیخوای یومه رو بزاری پایین؟
یومه-_-
دازای:عهههه
ریدم نه؟ 😂
۱.۵k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.