🔰B̷a̷n̷g̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷⛓️🖤.."پارت"2̷2̷
جیمینااااااااا...😭😭😭😭... سریع سمت جیمین رفتم
دستمو روی گونه هاش کشیدمو نوازششون کردم... خیلی سرد بودن
اشکام همینطوری روی صورتش میریختن😭😭😭😭💔
ا/ت : هیونگییییییی تورو خدااا بلندشووووو..😭😭💔💔
از زبان تهیونگ : وقتی به اتاق جیمین رسیدم دیدم ا/ت کنار جیمین داره گریه میکنه😥😥.. و مشتاشو محکم به سینه جیمین میکوبه😰...
ا/ت : جیمینااااااا تورو خدا بلند شووو😭😭... مگه بهم قول ندادی
همیشه مراقب باشی هااا😭😭...جواب بده عوضیییییی💔😭...
جواب بدههههه😭😭😭😭...اییگوووووووووو
تهیونگ : ااع...... ا/تتتت بس کنننننن😡.... داری بهش اسیب میزنیییی دختره احمق😡... ا/ت : ولللمممم کن عوضییییی دهنتو ببند 😭😭😭😭
اون نمیتونه منو تنها بزارهه😭😭.....
اا..اگه اون میخواد بره......منم باهاش میرم .... نمیتونم تحمل کنم!!!
از زبان تهیونگ : یه دفعه دیدم ا/ت کلت جیمینو از روی میزش برداشت
و گرفت طرف خودش...ااا...این دختره یه دیوونه روانیه😰...
ن....نه..اون نیاید اینکارو بکنه...😧...
از زبان جیهوپ : دیدم ا/ت یک دفعه کلت جیمینو برداشت ..
تا کار خودشو تموم کنه😰😰!!!... و...ولی جیمین ...اون باید بهوش بیاد!!!!
نباید بزارم این کارو با خودش بکنه!!!😰..... تهیونگ : ااا...ا/ت خواهش میکنم به حرفام گوش کن!!!..... ج..جیمین فقط سطح هوشیاریش پایینه..😥...
و...ولی بهوش میاد...!!...خواهش میکنم اون کلتو بده به من😟...
ا/ت : خفه شو عوضی همهی اینا تقصی شما عوضیاااا😭😭😭..برادرم بخاطر شکا این بلا سرش اومد ... 😭💔
تهیونگ : اا/ت ..تو درست میگی ولی.....
پایان پارت 22😐😐😐
دستمو روی گونه هاش کشیدمو نوازششون کردم... خیلی سرد بودن
اشکام همینطوری روی صورتش میریختن😭😭😭😭💔
ا/ت : هیونگییییییی تورو خدااا بلندشووووو..😭😭💔💔
از زبان تهیونگ : وقتی به اتاق جیمین رسیدم دیدم ا/ت کنار جیمین داره گریه میکنه😥😥.. و مشتاشو محکم به سینه جیمین میکوبه😰...
ا/ت : جیمینااااااا تورو خدا بلند شووو😭😭... مگه بهم قول ندادی
همیشه مراقب باشی هااا😭😭...جواب بده عوضیییییی💔😭...
جواب بدههههه😭😭😭😭...اییگوووووووووو
تهیونگ : ااع...... ا/تتتت بس کنننننن😡.... داری بهش اسیب میزنیییی دختره احمق😡... ا/ت : ولللمممم کن عوضییییی دهنتو ببند 😭😭😭😭
اون نمیتونه منو تنها بزارهه😭😭.....
اا..اگه اون میخواد بره......منم باهاش میرم .... نمیتونم تحمل کنم!!!
از زبان تهیونگ : یه دفعه دیدم ا/ت کلت جیمینو از روی میزش برداشت
و گرفت طرف خودش...ااا...این دختره یه دیوونه روانیه😰...
ن....نه..اون نیاید اینکارو بکنه...😧...
از زبان جیهوپ : دیدم ا/ت یک دفعه کلت جیمینو برداشت ..
تا کار خودشو تموم کنه😰😰!!!... و...ولی جیمین ...اون باید بهوش بیاد!!!!
نباید بزارم این کارو با خودش بکنه!!!😰..... تهیونگ : ااا...ا/ت خواهش میکنم به حرفام گوش کن!!!..... ج..جیمین فقط سطح هوشیاریش پایینه..😥...
و...ولی بهوش میاد...!!...خواهش میکنم اون کلتو بده به من😟...
ا/ت : خفه شو عوضی همهی اینا تقصی شما عوضیاااا😭😭😭..برادرم بخاطر شکا این بلا سرش اومد ... 😭💔
تهیونگ : اا/ت ..تو درست میگی ولی.....
پایان پارت 22😐😐😐
۳۳.۱k
۲۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.