invisible husband
اون شخص تهیونگ بود به شکل انسان نیونا با دیدن تهیونگ حسابی تعجب کرد ، با حس ویری ویری زیر شکمش بی قراری بچه هارو واسه دیدن تهیونگ احساس کرد
تعجب نیونا از این بود که تهیونگ اونم به شکل انسان اینجا چیکار میکنه ولی تعجب تهیونگ برای زیبایی نیونا بود
مادر تهیونگ : چه دختر زیبایی
+ ممنون ( با لبخند کیوت)
مادر تهیونگ: ااااااییییییییی خخخخخخدددددداااااا چقدر گوگولی تو
+ ممنون ( خجالت)
پدر تهیونگ : اایی خانوم خوردی عروسمو ، موافقید بچه ها برن با هم تنها صحبت کنن ؟
نیونا تو ذهنش: عروسم ؟؟
بعد از اینکه همه بله دادن نیونا تهیونگو به اتاق دعوت کرد
تا درو بست خودشو پرت کرد تو بغل تهیونگ و تهیونگم با آغوشی باز اونو پذیرفت
_ چطوری عشقم
+ وقتی دیدمت انقدر خوشحال شدم که نگو حتی بچه ها هم خوشحال بودن
_ ( زد رو دماغ نیونا ) پس معلومه دوسم دارین ، راستی خیلی خوشگل شدیا
+ معلومه که دوست داریم هم من هم بچه ها عاشقتیم
_ منم عاشقتونم
+ ویکتور
_ جان ویکتور
+ قضیه ازدواج چیه ؟ منو تو قراره راستکی باهم ازدواج کنیمممم ؟
_ بله ملکه من
+ خیلی خوشحالم و دوستت دارم
تهیونگ آروم پیشونی نیونارو بوسید و گفت : منم همینطور بیب
+ راستی تهیونگ برات ی کادو گرفتم ، چشماتو ببند
بعد از اینکه مطمئن شد که تهیونگ چشماشو بسته سمت کمد رفت و درشو باز کرد و جعبه ای از توش درآورد به سمت تخت رفت و اونو جلوی تهیونگ گذاشت
+ بفرمایید ( لبخند سوپر کیوت )
تهیونگ بوسه ای رو لپ نیونا گذاشت و در جعبه و باز کرد
با دیدن ....... داخل جعبه تعجبش صد برابر شد نمیدونست بخنده یا گریه کنه
به نظرتون کادو نیونا چی بوده 😈
تعجب نیونا از این بود که تهیونگ اونم به شکل انسان اینجا چیکار میکنه ولی تعجب تهیونگ برای زیبایی نیونا بود
مادر تهیونگ : چه دختر زیبایی
+ ممنون ( با لبخند کیوت)
مادر تهیونگ: ااااااییییییییی خخخخخخدددددداااااا چقدر گوگولی تو
+ ممنون ( خجالت)
پدر تهیونگ : اایی خانوم خوردی عروسمو ، موافقید بچه ها برن با هم تنها صحبت کنن ؟
نیونا تو ذهنش: عروسم ؟؟
بعد از اینکه همه بله دادن نیونا تهیونگو به اتاق دعوت کرد
تا درو بست خودشو پرت کرد تو بغل تهیونگ و تهیونگم با آغوشی باز اونو پذیرفت
_ چطوری عشقم
+ وقتی دیدمت انقدر خوشحال شدم که نگو حتی بچه ها هم خوشحال بودن
_ ( زد رو دماغ نیونا ) پس معلومه دوسم دارین ، راستی خیلی خوشگل شدیا
+ معلومه که دوست داریم هم من هم بچه ها عاشقتیم
_ منم عاشقتونم
+ ویکتور
_ جان ویکتور
+ قضیه ازدواج چیه ؟ منو تو قراره راستکی باهم ازدواج کنیمممم ؟
_ بله ملکه من
+ خیلی خوشحالم و دوستت دارم
تهیونگ آروم پیشونی نیونارو بوسید و گفت : منم همینطور بیب
+ راستی تهیونگ برات ی کادو گرفتم ، چشماتو ببند
بعد از اینکه مطمئن شد که تهیونگ چشماشو بسته سمت کمد رفت و درشو باز کرد و جعبه ای از توش درآورد به سمت تخت رفت و اونو جلوی تهیونگ گذاشت
+ بفرمایید ( لبخند سوپر کیوت )
تهیونگ بوسه ای رو لپ نیونا گذاشت و در جعبه و باز کرد
با دیدن ....... داخل جعبه تعجبش صد برابر شد نمیدونست بخنده یا گریه کنه
به نظرتون کادو نیونا چی بوده 😈
۵.۷k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.