عشق در شرکت p26
ا/ت
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت ۴بودپاشدم رفتم حموم یه دوش ۳۰مینی گرفتم آمدم بیرون کرم بدنم زدم بوش خیلی خوبه بوی توت فرنگی میده وبعد اون روتین پوستیم رو انجام دادم.
به ناخونام یه لاک کرمی زدم موهام کوتاه پس تصمیم گرفتم یکم با اوتو مو کنم خودش سال بود ولی بازم یکم کشیدم.
بعد این رفتم سراغ لباسم بعد کلی دنبال لباس گشتن بلاخره یه لباس پیدا کردم یکم باز بود ولی دیگه همینه باید بپوشم لباس گذاشتم رو تخت رفتم آرایش کنم یه آرایش خوشگل کردم و لباسم پوشیدم کفشامم پوشیدم.
دیگه آماده بودم عطرم هم زدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۵:۵۰دقیقه بود یکم نشستم تا شوگا بیاد.
شوگا
از خواب بیدار شدم ساعت ۵بود وای الان دیر میرسم پاشدم یه دوش سریع گرفتم وبعد موهام حالت دادم ولباسم پوشیدم عطرم زدم رفتم سوار ماشین شدم تا برم دنبال ا/ت
ا/ت
نشسته بودم که شوگا زنگ زد.
_سلام بیا پاین
×سلام باش آمدم
رفتم پایین تکیه داده بود به ماشین وای چقدر جذاب شده بود نمیتونستم ازش چشم بردارم اونم با آمدنم نگاش افتاد بهم.
شوگا
زنگ زدم بهش که بیاد پاین تیکه دادم به ماشین که آمد وای خیلی خوشگل شده بود مهوش شده بودم نمیتونستم چشم ازش بردارم لباسش هم خیلی قشنگ بود ولی باز بود با صداش به خودم آمدم
×سلام بریم
_اوو اره بیا بشین(در باز کرد براش) بچه جنتلمنده
×مرسی ممنون
_خواهش میکنم
تو ماشین
×چطور مهمونی هست
_یه مهمونی که دوستم گرفته منم دعوت کرده گفت دوست داشتی کسی رو هم بیار منم به تو گفتم
×آهان
_خوب رسیدم فقط یه چیزی باید بگم
×خوب بگو
_ببین میشه نخش دوست دخترم بازی کنی
×چی من واسه چی
_خوب من به اینا گفتم با دوست دخترم میام الان میشه نخش دوست دخترم رو بازی کنی لطفاً
×خوب باشه
_بریم
×آره بریم
_فقط یه چیزه دیگه
×دیگه چی
_زیاد جایی نمیری پیش خودم میمونی کسی گفت بیا برقصیم میگی نه بعد به پسرا نزدیک نمیشی به غیر از دوستای خودم
×باشههه بریم
_خوبه بریم
ا/ت
نمیدنم چرا آرم خواست نخش دوست دخترشو بازی کنم اصلا چرا انقدر قانون میزاره ولش .
از ماشین پیاده شدم که کمرم گرفت بهش نگاه کردم
×چرا کمرم گرفتی
_این جوری بهتره
ا/ت
دیگه چیزی نگفتم وبعد رفتم تو بوی الکل سیگار میومد زیاد از این بو خوشم نمی آمد رفتم یجا که چند تا پسر بودن اوناهم خیلی جذاب بودن سلام کردیم.
_سلام بچه ها خوبید
تیهونگ:سلام ما خوبیم
×سلام
نامجون: معرفی نمیکنی شوگا
_اوو بله دوست دخترم هست
جونگ کوک: او خشبختیم شوگا چه دوست دختری داری
_میاما
جونگ کوک:باشه بابا ببخشید
جیهوپ:خودتو بیشتر معرفی کن
×خوب من پارک ا/ت هستم ۲۵سالمه شما چی
من کیم نامجونم ۲۸سالمه
من کیم سوکجینم۳۰سالمه
من جئون جونگ کوکم۲۵سالمه
من کیم تیهونگم ۲۷سالمه
من جانگ هوسوکم که بهم چیهوپ میگن ۲۹سالمه خوش خوش بختیم.
×همچنین(لبخند)
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت ۴بودپاشدم رفتم حموم یه دوش ۳۰مینی گرفتم آمدم بیرون کرم بدنم زدم بوش خیلی خوبه بوی توت فرنگی میده وبعد اون روتین پوستیم رو انجام دادم.
به ناخونام یه لاک کرمی زدم موهام کوتاه پس تصمیم گرفتم یکم با اوتو مو کنم خودش سال بود ولی بازم یکم کشیدم.
بعد این رفتم سراغ لباسم بعد کلی دنبال لباس گشتن بلاخره یه لباس پیدا کردم یکم باز بود ولی دیگه همینه باید بپوشم لباس گذاشتم رو تخت رفتم آرایش کنم یه آرایش خوشگل کردم و لباسم پوشیدم کفشامم پوشیدم.
دیگه آماده بودم عطرم هم زدم به ساعت نگاه کردم ساعت ۵:۵۰دقیقه بود یکم نشستم تا شوگا بیاد.
شوگا
از خواب بیدار شدم ساعت ۵بود وای الان دیر میرسم پاشدم یه دوش سریع گرفتم وبعد موهام حالت دادم ولباسم پوشیدم عطرم زدم رفتم سوار ماشین شدم تا برم دنبال ا/ت
ا/ت
نشسته بودم که شوگا زنگ زد.
_سلام بیا پاین
×سلام باش آمدم
رفتم پایین تکیه داده بود به ماشین وای چقدر جذاب شده بود نمیتونستم ازش چشم بردارم اونم با آمدنم نگاش افتاد بهم.
شوگا
زنگ زدم بهش که بیاد پاین تیکه دادم به ماشین که آمد وای خیلی خوشگل شده بود مهوش شده بودم نمیتونستم چشم ازش بردارم لباسش هم خیلی قشنگ بود ولی باز بود با صداش به خودم آمدم
×سلام بریم
_اوو اره بیا بشین(در باز کرد براش) بچه جنتلمنده
×مرسی ممنون
_خواهش میکنم
تو ماشین
×چطور مهمونی هست
_یه مهمونی که دوستم گرفته منم دعوت کرده گفت دوست داشتی کسی رو هم بیار منم به تو گفتم
×آهان
_خوب رسیدم فقط یه چیزی باید بگم
×خوب بگو
_ببین میشه نخش دوست دخترم بازی کنی
×چی من واسه چی
_خوب من به اینا گفتم با دوست دخترم میام الان میشه نخش دوست دخترم رو بازی کنی لطفاً
×خوب باشه
_بریم
×آره بریم
_فقط یه چیزه دیگه
×دیگه چی
_زیاد جایی نمیری پیش خودم میمونی کسی گفت بیا برقصیم میگی نه بعد به پسرا نزدیک نمیشی به غیر از دوستای خودم
×باشههه بریم
_خوبه بریم
ا/ت
نمیدنم چرا آرم خواست نخش دوست دخترشو بازی کنم اصلا چرا انقدر قانون میزاره ولش .
از ماشین پیاده شدم که کمرم گرفت بهش نگاه کردم
×چرا کمرم گرفتی
_این جوری بهتره
ا/ت
دیگه چیزی نگفتم وبعد رفتم تو بوی الکل سیگار میومد زیاد از این بو خوشم نمی آمد رفتم یجا که چند تا پسر بودن اوناهم خیلی جذاب بودن سلام کردیم.
_سلام بچه ها خوبید
تیهونگ:سلام ما خوبیم
×سلام
نامجون: معرفی نمیکنی شوگا
_اوو بله دوست دخترم هست
جونگ کوک: او خشبختیم شوگا چه دوست دختری داری
_میاما
جونگ کوک:باشه بابا ببخشید
جیهوپ:خودتو بیشتر معرفی کن
×خوب من پارک ا/ت هستم ۲۵سالمه شما چی
من کیم نامجونم ۲۸سالمه
من کیم سوکجینم۳۰سالمه
من جئون جونگ کوکم۲۵سالمه
من کیم تیهونگم ۲۷سالمه
من جانگ هوسوکم که بهم چیهوپ میگن ۲۹سالمه خوش خوش بختیم.
×همچنین(لبخند)
۴.۷k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.