فیکشن چانیول پارت ۱۰
شیطنت عشق💋
پارت دهم
نویسنده:کیم او یون
صدایی از طریق بلندگو ها توی شرکت پیچید
《لطفا همگی توی اتاق جلسه حاضر بشن》
کتمو برداشتم و پوشیدم
گوشیم رو با خودم برداشتم و سمت اتاق کنفرانس رفتم
همه نشستیم و در اخر اقای پارک و پسر رو مخش اومدن(منظورش چانیول😂)
و همچنین یه دختر دیگه هم اومد خیلی خوشگل بود!
از اونجایی که کنار صندلی اقای پارک نشست حدس زدم که سِمَته بالایی داره!
همه بلند شدن کمرشونو خم کردن و سلامی کردن
آقای پارک:لطفا بشینید
من چندین ساله رئیس این شرکت بودم کار کردم الان سن من خیلی زیاد شده!
من تصمیم گرفتم به امریکا برم و پیش پسر کوچکترم که در حال حاضر شرکت خودشو داره زندگی کنم
اقای دو:پس چه کسی رو رئیس بعدی این شرکت میکنید؟
آقای لی:درسته!رئیس چان یا مدیر هانیول؟!
اقای کیم:مشخصه رئیس چان!رئیس چان سِمَت بالاتری نسبت به مدیر هانیول دارن
اقای اوه:همچنین مدیر هانیول هم مسئول بیشتر اقای پارک هستن و خیلی از مسائل شرکت رو میدونن پس مدیر هانیول هم میتونن رئیس شرکت بشن!!
اقای کیم:اقای اوه نکنه هنوزم پسرتون به امید به دست اوردن مدیر هانیول هستن
اقای اوه:اقای کیم!این هیچ ربطی به مسائل کاری نداره حمایت از کسانی که میتونن مناسب تر باشن دلیلی نیست برای بهم رسیدن زوج!
چانیول:بنظرتون پس من مناسب نیستم؟!
جونگ میون:واقعا دیگه داشت رو اعصاب میرفت
مگه اینجا کلاس دوستیابی و خاستگاری بود که همچین مسئله رو پیش کشیدن
کیم کنیا:اوه رئیس چان مشخصه که شما برای این مقام مناسب ترین!
اوه سهون:ولی فکر کنم شما ها دارید چاپلوسی میکنید نه پدر من که بهش اتهام زدید؟
اقای کیم:غیر از اینه که شما مدیر هانیول رو دوست دارین؟
جونگ میون:قبل از جواب دادن اقای اوه محکم کف دستمو روی میزی که صفحه ی شیشه ای که زیر چوبی داشت کوبیدم
همه ی نگاه ها روی من اومد
واقعا شت!مگه اینجا کلاس دوستیابی یا خاستگاریه که جلوی رئیس پارک دارید صحبت همچین مسائلی رو میکنید!
منشی یورا:😂😂🤣🤣
چانیول:یورا شی!
منشی یورا:اوه ببخشید😐😅
صدای دست زدن آقای پارک توی اتاق پیچید....
ادامه دارد..♡
کپی ممنوععع
لطفا لایک کنید و کامنت بزارید(:
اسکی نیست پیج دوممه
پارت دهم
نویسنده:کیم او یون
صدایی از طریق بلندگو ها توی شرکت پیچید
《لطفا همگی توی اتاق جلسه حاضر بشن》
کتمو برداشتم و پوشیدم
گوشیم رو با خودم برداشتم و سمت اتاق کنفرانس رفتم
همه نشستیم و در اخر اقای پارک و پسر رو مخش اومدن(منظورش چانیول😂)
و همچنین یه دختر دیگه هم اومد خیلی خوشگل بود!
از اونجایی که کنار صندلی اقای پارک نشست حدس زدم که سِمَته بالایی داره!
همه بلند شدن کمرشونو خم کردن و سلامی کردن
آقای پارک:لطفا بشینید
من چندین ساله رئیس این شرکت بودم کار کردم الان سن من خیلی زیاد شده!
من تصمیم گرفتم به امریکا برم و پیش پسر کوچکترم که در حال حاضر شرکت خودشو داره زندگی کنم
اقای دو:پس چه کسی رو رئیس بعدی این شرکت میکنید؟
آقای لی:درسته!رئیس چان یا مدیر هانیول؟!
اقای کیم:مشخصه رئیس چان!رئیس چان سِمَت بالاتری نسبت به مدیر هانیول دارن
اقای اوه:همچنین مدیر هانیول هم مسئول بیشتر اقای پارک هستن و خیلی از مسائل شرکت رو میدونن پس مدیر هانیول هم میتونن رئیس شرکت بشن!!
اقای کیم:اقای اوه نکنه هنوزم پسرتون به امید به دست اوردن مدیر هانیول هستن
اقای اوه:اقای کیم!این هیچ ربطی به مسائل کاری نداره حمایت از کسانی که میتونن مناسب تر باشن دلیلی نیست برای بهم رسیدن زوج!
چانیول:بنظرتون پس من مناسب نیستم؟!
جونگ میون:واقعا دیگه داشت رو اعصاب میرفت
مگه اینجا کلاس دوستیابی و خاستگاری بود که همچین مسئله رو پیش کشیدن
کیم کنیا:اوه رئیس چان مشخصه که شما برای این مقام مناسب ترین!
اوه سهون:ولی فکر کنم شما ها دارید چاپلوسی میکنید نه پدر من که بهش اتهام زدید؟
اقای کیم:غیر از اینه که شما مدیر هانیول رو دوست دارین؟
جونگ میون:قبل از جواب دادن اقای اوه محکم کف دستمو روی میزی که صفحه ی شیشه ای که زیر چوبی داشت کوبیدم
همه ی نگاه ها روی من اومد
واقعا شت!مگه اینجا کلاس دوستیابی یا خاستگاریه که جلوی رئیس پارک دارید صحبت همچین مسائلی رو میکنید!
منشی یورا:😂😂🤣🤣
چانیول:یورا شی!
منشی یورا:اوه ببخشید😐😅
صدای دست زدن آقای پارک توی اتاق پیچید....
ادامه دارد..♡
کپی ممنوععع
لطفا لایک کنید و کامنت بزارید(:
اسکی نیست پیج دوممه
۱۰.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.