قلبی که چاقو خورد پارت 1
سلام من کیم نورا خواهر کیم تهیونگم منو داداشم تهیونگ خیلی باهم خوبیم اون عضو گروه بی تی اسه الان 6سالی میشه ندیدمش اون یه زن و یه دختر کیوت داره که 5 سالشه من... خب راستش بیماری قلبی دارم الان 2 سالی هست که این بیماری رو گرفتم و هیچ کس نمیدونه مامان بابامم هواپیماشون سقوط کرد و مردند و یک سال افسرده بودم امروز میخوام برای اینکه یکم دل پسرا و داداشم باز بشه شیرینی درست کنم و ببرم داشتم شیرینی هارومیذاشتم توی جعبه که سمت چپ سینم درد گرفت فشارش دادم و سریع رفتم قرصمو خوردم بهترکه شدم رفتم بیرون تاکسی گرفتم و به سمت کمپانی راه افتادم.....
ویو تهیونگ
امروز خیلی از دست نورا عصبی بودم چون بهم گفتن با کوک دعوا کرده کوکی هم گفته اره اگه امروز اومد باهاش حرف میزنم چون 6 سالی میشه ندیدمش..... حتی با یورا هم دعوا کردم( زنشه) هانا هم دیگ خونه مامان بزرگشه وتو بوسان مونده (دخترشه)
ویو نورا
پول تاکسی رو حساب کردم و راه افتادم تو راهی که داشتم میرفتم همه با نگاهای عصبی نگام میکردن ولی چرا؟....
اتاق بی تی اس رو پیدا کردم و در زدمو رفتم تو وارد که شدم نگاه برگشت سمتم.....
ادامه دارد
شب میزارم
ویو تهیونگ
امروز خیلی از دست نورا عصبی بودم چون بهم گفتن با کوک دعوا کرده کوکی هم گفته اره اگه امروز اومد باهاش حرف میزنم چون 6 سالی میشه ندیدمش..... حتی با یورا هم دعوا کردم( زنشه) هانا هم دیگ خونه مامان بزرگشه وتو بوسان مونده (دخترشه)
ویو نورا
پول تاکسی رو حساب کردم و راه افتادم تو راهی که داشتم میرفتم همه با نگاهای عصبی نگام میکردن ولی چرا؟....
اتاق بی تی اس رو پیدا کردم و در زدمو رفتم تو وارد که شدم نگاه برگشت سمتم.....
ادامه دارد
شب میزارم
۳.۸k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.