پارت 8
فک کنم بتونم ادبش کنم راستی چرا هیون نیومد
کوک:
راننده ی شخصی رانندگی میکرد درست نخوابیده بودم نمیتونستم رانندگی کنم دیدم هیون خوابش برده سرش هم روی شونمه بعد یکم بیدار شد سرشو چسبوند به پنجره انگار یه سوپری دید و خیلی چیزای توشو خواست گفتم نگه داره اینجوری دلشو میتونستم تصرف کنم
هیون:
وقتی از خواب بیدار شدم سرم روی شونش بود رفتم و سرمو چسبوندم به پنجره یه سوپری دیدم یاد جین افتادم
فلش بک
_جین من این مغازرو میخوام
_حالا چرا این یه هتل به نامت میکنم( توجه جین و جیمین برادرن و خب اونا هم پولدارن ولی نه مثل تهیونگ و کوک)
_نه هتل نمیخوام اینجارو میخوام تا همش بلمبونم
_منم کمکت میکنم
_باشههه
_فعلا بیا بریم چیزاشو بخریم
_بریم
پایان فلش بک
کوک:
راننده ی شخصی رانندگی میکرد درست نخوابیده بودم نمیتونستم رانندگی کنم دیدم هیون خوابش برده سرش هم روی شونمه بعد یکم بیدار شد سرشو چسبوند به پنجره انگار یه سوپری دید و خیلی چیزای توشو خواست گفتم نگه داره اینجوری دلشو میتونستم تصرف کنم
هیون:
وقتی از خواب بیدار شدم سرم روی شونش بود رفتم و سرمو چسبوندم به پنجره یه سوپری دیدم یاد جین افتادم
فلش بک
_جین من این مغازرو میخوام
_حالا چرا این یه هتل به نامت میکنم( توجه جین و جیمین برادرن و خب اونا هم پولدارن ولی نه مثل تهیونگ و کوک)
_نه هتل نمیخوام اینجارو میخوام تا همش بلمبونم
_منم کمکت میکنم
_باشههه
_فعلا بیا بریم چیزاشو بخریم
_بریم
پایان فلش بک
۵.۲k
۳۰ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.