سناریو
وقتی بدون اینکه بگی کجا میری ،میری و تا اخر شب بر نمیگردی
نامجون:الانم برنمیگشتی خب،پیشش میموندی ناراحت نشه!
جین:تا وقتی توصیح منطقی نداشتی و من نبخشیدمت توی اتاقمون نمیای یا نه ، اصن خونه مونم نیا برو همونجایی که بودی
یونگی: ا/ت:یونگی بخدا... یونگی:توضیح نخولستم، اصلا برام مهم نیست ، نه دلیلت ، نه جایی که بودی، نه خودت، از خونم برو بیرون تا وقتی اروم بشم
جیهوپ:میشه بپرسم کجا بودی اگه الان بهت برنمیخوره بهم بگی؟هم؟
جیمین: برات متاسفم ا/ت:جیمین:خجالت نمیکشی؟مگه حرفیم واسه گفتن داری دیگه؟
تهیونگ: دلیل نمیخوام چه دروغی باشه چه منطقی همین الان منو ببر اون گوری که بودی خودم تاتوشو در میارم کلی وای به حالت اگه....
جونگ کوک:(عصبی نگاهت میکنه) ا/ت:جونگ کوک...
بی محلت میکنه و میره تو اتاقش
نامجون:الانم برنمیگشتی خب،پیشش میموندی ناراحت نشه!
جین:تا وقتی توصیح منطقی نداشتی و من نبخشیدمت توی اتاقمون نمیای یا نه ، اصن خونه مونم نیا برو همونجایی که بودی
یونگی: ا/ت:یونگی بخدا... یونگی:توضیح نخولستم، اصلا برام مهم نیست ، نه دلیلت ، نه جایی که بودی، نه خودت، از خونم برو بیرون تا وقتی اروم بشم
جیهوپ:میشه بپرسم کجا بودی اگه الان بهت برنمیخوره بهم بگی؟هم؟
جیمین: برات متاسفم ا/ت:جیمین:خجالت نمیکشی؟مگه حرفیم واسه گفتن داری دیگه؟
تهیونگ: دلیل نمیخوام چه دروغی باشه چه منطقی همین الان منو ببر اون گوری که بودی خودم تاتوشو در میارم کلی وای به حالت اگه....
جونگ کوک:(عصبی نگاهت میکنه) ا/ت:جونگ کوک...
بی محلت میکنه و میره تو اتاقش
۳.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.