چند پارتی کوک
پارت آخر
کوک: تا ا/ت رو دیدم یاد چند لحظه پیش افتادم و گریم گرفت* و باصدای بلند گفتم* اگه تو نباشی من میمیرم فهمیدی؟ ( بغلش کردم)
ا/ت: باشه باشه ( خنده) از کیوتیش قلبم ذوب شد*
کوک: این دفعه یه سیلی بهم بزن اوکی؟( هق هق کنان)
ا/ت: اول یه نفس عمیق بکش*..یه اتفاق بود و تموم شده :)
ته؛ مطمعنی خوبی؟
ا/ت: تا شما رو دیدم بعله
کوک: قول میدم دیگه اذیتت نکنم و سرت داد نزنم
ا/ت: الان از شدت کیوتیت قلبم درد میگیره ها( رو به کوک)
کوک: قبلا لاس زدی خانوم کوچولو ( خنده).. منو بخشیدی؟
ا/ت: به یه شرطی میبخشمت !
کوک: چه شرطی؟
ا/ت: نی نی یم بشی!
کوک: خنده* باشه مامانی
ادمین: و به زندگی خوبشون ادامه دادند
کوک: تا ا/ت رو دیدم یاد چند لحظه پیش افتادم و گریم گرفت* و باصدای بلند گفتم* اگه تو نباشی من میمیرم فهمیدی؟ ( بغلش کردم)
ا/ت: باشه باشه ( خنده) از کیوتیش قلبم ذوب شد*
کوک: این دفعه یه سیلی بهم بزن اوکی؟( هق هق کنان)
ا/ت: اول یه نفس عمیق بکش*..یه اتفاق بود و تموم شده :)
ته؛ مطمعنی خوبی؟
ا/ت: تا شما رو دیدم بعله
کوک: قول میدم دیگه اذیتت نکنم و سرت داد نزنم
ا/ت: الان از شدت کیوتیت قلبم درد میگیره ها( رو به کوک)
کوک: قبلا لاس زدی خانوم کوچولو ( خنده).. منو بخشیدی؟
ا/ت: به یه شرطی میبخشمت !
کوک: چه شرطی؟
ا/ت: نی نی یم بشی!
کوک: خنده* باشه مامانی
ادمین: و به زندگی خوبشون ادامه دادند
۲۷.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.