𝑀𝑂𝑂𝑁 𝐿𝐼𝐺𝐻𝑇 PᴀRᴛ②

شوگا=نمیدونستم اینقد فاصله نزدیک یعنی دوستی!
ا/ت=انقد که کوری گمشو برو بخواب
شوگا یه نگاهه ترسناک به ته میکنه و میره
کیک و درست میکنین بعده یه عالمه تلاش
ته=چه بوی خوبییییی
ا/ت=واستا ببریم بیرون بخوری
ته=باش پس تا تو میچینی من برم سر و وضعم و درست کنم😂
کیک و میزاری تو ی سبد و یکم میوه میزاری با یه آب پرتغال
ا/ت=خب بریم!...بیا با جسیکا بریم
(جسیکا اسمه اسبت بود)
ته سواره جسیکا میشه
و توهم پشتش و از پشت بغلش میکنه که نیوفتی
ولی تهیونگ قلبش تند تند میزد
فلش بک تو ذهنه ته
تو تهیونگه هشت ساله
ا/ت=عیب نداره یواشکی اومدیم تو استبل؟
ته=نه بابا بیا
ته دستت و میگیره و داشتین یکی یکی اسبا رو میدیدین
ته واستاد و تو خوردی بهش
ا/ت=راه برو دیگه!
ته ماتش برده بود
ا/ت=چته؟
نگا کردی به روبروت
دوتا کره اسبه سفید و سیاه دیدین
یکی به سفیدیه روز
یکی به سیاهیه شب
چشمای دوتاتون برق زد
پدره ته اومد تو استبل
پدره=پس شما دوتا هم عاشقشون شدین
ته=خیلی قشنگن بابا
ا/ت=عمووو میشه یکیشون و برداریم؟
ته=اره لطفاااا
ا/ت=توروخداااا
پدره=باشه باشه😂یکیشون انتخاب کنین
ا/ت=من مشکیه رو مخوام!
ته=منم سفیده!
اسلاید دو ماله ته هست
اسلایده سه ماله تو هست
الان
ته وقتی یاده بچگیتون میوفته
لبخند رو لباش بود