خبرگزاری ها تیتر می زنند "جمع آوری معتادان در فلان شهر".
خبرگزاری ها تیتر می زنند "جمع آوری معتادان در فلان شهر".
آیا این که برای جمع آوری زباله و معتادان از یک فعل مشترک یعنی "جمع آوری" استفاده می شود، اتفاقی است؟
خیر. همان گونه که شهروندان، با شعار "شهر ما خانه ما" می بایست از یک شهر تمیز و عاری از زباله برخوردار باشند، به همان نسبت هم باید شهری زیبا و خالی از معتادان داشته باشند. شهرداری زباله هایشان را جمع می کند، و نیروی انتظامی در همکاری با نهادهای سرکوبگر دیگر، معتادان را.
نا-شهروندان (معتادان) که در بی حقوقی و بی همه چیزی مطلق به سر می برند، نه خانه و کاشانه ای دارند، نه شغلی و نه امیدی به زندگی.
آن ها در خرابه ها چمباتمه می زنند و هستی شان را در عفونت و چرک و فقر مطلق، دود می کنند و به هوا می فرستند. برای شهرهایی که قرار است زیبا باشند، این معتادان مجرمند. جرم آن ها، نا زیباسازی شهرهاست.
قبل تر هم نوشته بودیم که بازوهای سرکوبگر دولت، چطور به جای تعریف و تدوین طرح های حمایتی و تأمین اجتماعی برای این ضعیف ترین لایه های جامعه، پروژه های سرکوب تعریف می کند تا صورت مسأله را پاک کند.
ماده 16 را به خاطر بسپارید. طرح جمع آوری معتادان که ذیل ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر صورت می گیرد، محصول همکاری مشترک دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، بهزیستی و شورای هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر است که معتادان را از سطح شهرها جمع می کند، و به عمق جهنم مراکز نگهداری و بازپروری معتادان منتقل می کند. معتادان زن و مرد، که علاوه بر بیماری اعتیاد، به انواع بیماری های عفونی و روحی نیز دچارند، به این مراکز فاقد هرگونه امکانات اولیه متقل می شوند، ان جا یا می میرند، یا ترک می کنند و در اردوگاه های کار اجباری که در 18 استان برایشان تدارک دیده اند، کار می کنند. آن ها باید برای دولت درآمدزایی کنند، در غیر این صورت بهتر است در همان نکبت دسته جمعی شان در مراکز ماده 16 بمیرند.
به فرض زنده ماندن معتادان پس از ترک در این مراکز، صحبت از پاک بیرون آمدنشان به شوخی تلخی می ماند. معتاد پاک شده به شهرِ زیبا برگردد، و به کجا برود؟ کدام خانه؟ کدام خانواده؟ کدام شغل؟ کدام مستمری و کمک هزینه اجتماعی برای خرید یک لقمه نان؟ عجیب است که مسئولان ذی ربط از این طرح های تخیلی و کلاهبردارانه خنده شان نمی گیرد.
در عوض اما، نم اشکی به چشم ما می نشیند، که ده ها هزار انسان، به دور از کرامت انسانی، هر از گاهی همچون زباله، از سطح شهرهای کذایی ما جمع می شوند، اما درد در رگ و پی شهروندان نمی پیچد.
_آنتیگونه
#شرنامه #ش.ن
آیا این که برای جمع آوری زباله و معتادان از یک فعل مشترک یعنی "جمع آوری" استفاده می شود، اتفاقی است؟
خیر. همان گونه که شهروندان، با شعار "شهر ما خانه ما" می بایست از یک شهر تمیز و عاری از زباله برخوردار باشند، به همان نسبت هم باید شهری زیبا و خالی از معتادان داشته باشند. شهرداری زباله هایشان را جمع می کند، و نیروی انتظامی در همکاری با نهادهای سرکوبگر دیگر، معتادان را.
نا-شهروندان (معتادان) که در بی حقوقی و بی همه چیزی مطلق به سر می برند، نه خانه و کاشانه ای دارند، نه شغلی و نه امیدی به زندگی.
آن ها در خرابه ها چمباتمه می زنند و هستی شان را در عفونت و چرک و فقر مطلق، دود می کنند و به هوا می فرستند. برای شهرهایی که قرار است زیبا باشند، این معتادان مجرمند. جرم آن ها، نا زیباسازی شهرهاست.
قبل تر هم نوشته بودیم که بازوهای سرکوبگر دولت، چطور به جای تعریف و تدوین طرح های حمایتی و تأمین اجتماعی برای این ضعیف ترین لایه های جامعه، پروژه های سرکوب تعریف می کند تا صورت مسأله را پاک کند.
ماده 16 را به خاطر بسپارید. طرح جمع آوری معتادان که ذیل ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر صورت می گیرد، محصول همکاری مشترک دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، بهزیستی و شورای هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر است که معتادان را از سطح شهرها جمع می کند، و به عمق جهنم مراکز نگهداری و بازپروری معتادان منتقل می کند. معتادان زن و مرد، که علاوه بر بیماری اعتیاد، به انواع بیماری های عفونی و روحی نیز دچارند، به این مراکز فاقد هرگونه امکانات اولیه متقل می شوند، ان جا یا می میرند، یا ترک می کنند و در اردوگاه های کار اجباری که در 18 استان برایشان تدارک دیده اند، کار می کنند. آن ها باید برای دولت درآمدزایی کنند، در غیر این صورت بهتر است در همان نکبت دسته جمعی شان در مراکز ماده 16 بمیرند.
به فرض زنده ماندن معتادان پس از ترک در این مراکز، صحبت از پاک بیرون آمدنشان به شوخی تلخی می ماند. معتاد پاک شده به شهرِ زیبا برگردد، و به کجا برود؟ کدام خانه؟ کدام خانواده؟ کدام شغل؟ کدام مستمری و کمک هزینه اجتماعی برای خرید یک لقمه نان؟ عجیب است که مسئولان ذی ربط از این طرح های تخیلی و کلاهبردارانه خنده شان نمی گیرد.
در عوض اما، نم اشکی به چشم ما می نشیند، که ده ها هزار انسان، به دور از کرامت انسانی، هر از گاهی همچون زباله، از سطح شهرهای کذایی ما جمع می شوند، اما درد در رگ و پی شهروندان نمی پیچد.
_آنتیگونه
#شرنامه #ش.ن
۳.۲k
۱۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.