آخرین صدا؟
آخرین صدا؟
دو پارتی
پارت۲
ویو شوگا.
تقریبا چند شب از اون موقع میگذره اما جیمین همچنان هزیون میگه. حالش زیاد خوب نیست شاید به خاطر اینکه دعوا های بزرگی سر چیزای کوچیکی اتفاق میوفتن. میشه گفت تقصیر منه زیاد بهش محل نمیدم. امروز به جیمین گفتم داره هزیون میگه و من به خاطر صداش نمیتونم بخوابم اما باورش نشد و یه دعوای حسابی راه انداخت به خاطر همین تصمیم گرفتم صداشو ضبط کنم.
تقریبا ساعت ۳ بود جیمین شروع کرد به هزیون گفتن به خودم قول دادم بعد این با موچی کوچولوم بهتر رفتار کنم دلم خیلی برای لبای خوش مزش تنگ شده بود. داشتم صداشو ضبط میکردم که نمیدونم چرا ولی یه حسی بهم میگفت تا میتونی فرشتتو بغل کن ولی به اینا اهمیت ندادم و خوابیدم.
صبح از خواب پاشدم و معشوقمو چند بار صدا زدم اما هیچ جوابی از طرفش نمیشنیدم باورم نمیشد من دیگه موچیمو نداشتم. تقریبا سه سال از اون روز میگذره و صدای ضبط شده آخرین صدایی از طرف فرشتمه که هر شب باهاش میخوابم و ارزو میکنم کاشکی هیچوقت به خاطر کارم باهاش سرد رفتار نمیکردم، کاشکی همون شب کلی بغلش میکردم، ای کاش حسم رو نادیده نمیگرفتم.
دو پارتی
پارت۲
ویو شوگا.
تقریبا چند شب از اون موقع میگذره اما جیمین همچنان هزیون میگه. حالش زیاد خوب نیست شاید به خاطر اینکه دعوا های بزرگی سر چیزای کوچیکی اتفاق میوفتن. میشه گفت تقصیر منه زیاد بهش محل نمیدم. امروز به جیمین گفتم داره هزیون میگه و من به خاطر صداش نمیتونم بخوابم اما باورش نشد و یه دعوای حسابی راه انداخت به خاطر همین تصمیم گرفتم صداشو ضبط کنم.
تقریبا ساعت ۳ بود جیمین شروع کرد به هزیون گفتن به خودم قول دادم بعد این با موچی کوچولوم بهتر رفتار کنم دلم خیلی برای لبای خوش مزش تنگ شده بود. داشتم صداشو ضبط میکردم که نمیدونم چرا ولی یه حسی بهم میگفت تا میتونی فرشتتو بغل کن ولی به اینا اهمیت ندادم و خوابیدم.
صبح از خواب پاشدم و معشوقمو چند بار صدا زدم اما هیچ جوابی از طرفش نمیشنیدم باورم نمیشد من دیگه موچیمو نداشتم. تقریبا سه سال از اون روز میگذره و صدای ضبط شده آخرین صدایی از طرف فرشتمه که هر شب باهاش میخوابم و ارزو میکنم کاشکی هیچوقت به خاطر کارم باهاش سرد رفتار نمیکردم، کاشکی همون شب کلی بغلش میکردم، ای کاش حسم رو نادیده نمیگرفتم.
۳.۴k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.