Ma veine : شاهرَگ من
Ma veine : شاهرَگمن
(۵ماه بعد)
ماائده: انیا بگو مامان مامان
انیا: بابا بابا
مائده:نه بگو مامان
انیا: بابا بابا
مائده: من از صبح کارهایی خونه رو میکنم بهت شیر میدم جیشتو تمیز میکنم حمام میبرمت غذا درست میکنم بعد میگی بابا ک بابات فقط بلده بگه دختر بابا عسل بابا(ادای برهان درمیاره
برهان: بوی حسادت میاد
مائده: از این بعد کل کارهایی انیا با تویی برین پدر دختر بهم دیگ بجسبین اه
برهان: فداتشم خوب مامان گفتن براش سخته
مائده: چطور اسمتو رو میگه برهان یکی منو نمتونه بگه
برهان: ع مائده تو انقدر حسود نبودی ک
نهار درست کردم ک من قهر کرده بودم
برهان: دخترم به همین مامان حسودت بگو مامان
انیا: بابا
برهان: اخ اخ فدات شم ک میگی بابا
برهان: مائده جان فداتشم بیا نهارتو بخور دیگ مگه بچه ی
مائده: میدونی کونم از چی میسوزه که این بچه دیگه ام اینجوری بشه
برهان: مگه بچه ی دیگ هم داریم؟
مائده: بله با کارهایی شما یکی دیگ باردار شدم
برهان: شوخی اصلا قشنگی نبود
مائده: یعنی چی برهان میگم من باردارم
برهان: کی فهمیدی؟
مائده:دیشب بی بی چک کردم دیدم حامله ام یک دکتر هم رفتم گفت شما ۲ ماه نیم باردارین
برهان:یعنی قراره شب بیداری داشته باشیم؟
مائده:اله(باذوق)
برهان: مائده میخوام ۶ تا بچه داشته باشم
مائده: مگه من دستگاه جوجه کشیم
برهان: نه میخوام مثل خودمون بی کس کار نباشن
مائده: باز شروع کردی برهان،اشکال نداره ک ما کسی رو نداریم تو منو داری انیا رو داری و این بچه تو شکمم
برهان: من برای خودم نیست برای توعه تو باید مثل دخترایی دیگ مادرشوهر خواهر شوهر جاری مامان بابا الان تو باردار شدی کی ازت مراقبت کنه با این بچه کوچک
مائده: تو نمخواد ناراحت بشی خودم میتونم مراقب خودم باشم،فقط تو کنارم باش همه چی حله
برهان امد منو بوسید و بغلم کرد
برهان: عاشقتم
مائده: منم عاشقتم.......
پارت بعدی پارت اخر باشه؟
(۵ماه بعد)
ماائده: انیا بگو مامان مامان
انیا: بابا بابا
مائده:نه بگو مامان
انیا: بابا بابا
مائده: من از صبح کارهایی خونه رو میکنم بهت شیر میدم جیشتو تمیز میکنم حمام میبرمت غذا درست میکنم بعد میگی بابا ک بابات فقط بلده بگه دختر بابا عسل بابا(ادای برهان درمیاره
برهان: بوی حسادت میاد
مائده: از این بعد کل کارهایی انیا با تویی برین پدر دختر بهم دیگ بجسبین اه
برهان: فداتشم خوب مامان گفتن براش سخته
مائده: چطور اسمتو رو میگه برهان یکی منو نمتونه بگه
برهان: ع مائده تو انقدر حسود نبودی ک
نهار درست کردم ک من قهر کرده بودم
برهان: دخترم به همین مامان حسودت بگو مامان
انیا: بابا
برهان: اخ اخ فدات شم ک میگی بابا
برهان: مائده جان فداتشم بیا نهارتو بخور دیگ مگه بچه ی
مائده: میدونی کونم از چی میسوزه که این بچه دیگه ام اینجوری بشه
برهان: مگه بچه ی دیگ هم داریم؟
مائده: بله با کارهایی شما یکی دیگ باردار شدم
برهان: شوخی اصلا قشنگی نبود
مائده: یعنی چی برهان میگم من باردارم
برهان: کی فهمیدی؟
مائده:دیشب بی بی چک کردم دیدم حامله ام یک دکتر هم رفتم گفت شما ۲ ماه نیم باردارین
برهان:یعنی قراره شب بیداری داشته باشیم؟
مائده:اله(باذوق)
برهان: مائده میخوام ۶ تا بچه داشته باشم
مائده: مگه من دستگاه جوجه کشیم
برهان: نه میخوام مثل خودمون بی کس کار نباشن
مائده: باز شروع کردی برهان،اشکال نداره ک ما کسی رو نداریم تو منو داری انیا رو داری و این بچه تو شکمم
برهان: من برای خودم نیست برای توعه تو باید مثل دخترایی دیگ مادرشوهر خواهر شوهر جاری مامان بابا الان تو باردار شدی کی ازت مراقبت کنه با این بچه کوچک
مائده: تو نمخواد ناراحت بشی خودم میتونم مراقب خودم باشم،فقط تو کنارم باش همه چی حله
برهان امد منو بوسید و بغلم کرد
برهان: عاشقتم
مائده: منم عاشقتم.......
پارت بعدی پارت اخر باشه؟
۹.۷k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.