مافیای بی مزه من
پارت ۱
ا/ت ویو
توی کافه مشغول کار بودم
جک: ا/ت مشتری جدید اومده
ا/ت: خب....
جک: تو برو سر میزش
ا/ت: تو برو
جک: این دفعه رو تو باید بری
ا/ت: ای خدا.... باشه میرم دفعه بعدی تو باید بری
جک: حالا تو برو
رفتم سر کنار میز وایستادم
ا/ت: خوش امدید.... چی میل دارید براتون بیارم
.....
شوگا ویو
رفتم کافه یه چیزی بخورم
یکی اومد سر میزم
ا/ت: خوش اومدید..... چی میل دارید براتون بیارم
شوگا: آامممم...... هنوز انتخاب نکردم
ا/ت: خب منتظر میمونم تا انتخاب کنید
منو رو گرفت دستم نگاه کردم
شوگا: یه کیک شکلاتی میخوام
ا/ت: چشم براتون میارم
منو رو برداشت و رفت
خیلی دختر خوشگل و بامزه ای بود
به دردم میخورد
باید بدزدمش
دوباره اومد سمت میز
ا/ت: بفرمایید این کمکتون
کیک رو گرفتم
ا/ت: من میرم
رفت و منم کیک رو خوردم و رفتم
ا/ت ویو
همه رفته بودن
جک: ا/ت تو برو من مغازه رو میبندم و میرم
ا/ت: وای مرسی
کیفم رو برداشتم
ا/ت: جک من میرم خدافظ
رفتم
توی راه خونه بودم
رفتم توی کوچه
کوچه خلوت بود و تاریک
یهو یه ماشین اومد تو کوچه
جلوم پارک کرد بعدشم یه مرد هیکلی از ماشین پیاده شد
داشت میومد سمتم
میخواستم فرار کنم
چرخیدم یه مرد دیگه هم پشتم بود
یهو یه چیزی خورد تو سرم و دیگه هیچ چیزی نفهمیدم
روز بعد
بلند شدم
تو یه اتاق بودم
خواستم بلند شم که دیدم به صندلی بسته شدم
سعی کردم بلند شم که دیدم به صندلی بسته شدم
شروع کردم داد زدن
ا/ت: هی من کجام ازادم کنین هییی ولم کنین برم
یهو در باز شد
یکی اومد تو
ایننن..... همون مردی هست که توی کافه دیدم
ا/ت: هییی توووو ولم کن برم
شوگا: خفه شو
.......
ادامه توی پارت بعد......
_______________________________________________________
ا/ت ویو
توی کافه مشغول کار بودم
جک: ا/ت مشتری جدید اومده
ا/ت: خب....
جک: تو برو سر میزش
ا/ت: تو برو
جک: این دفعه رو تو باید بری
ا/ت: ای خدا.... باشه میرم دفعه بعدی تو باید بری
جک: حالا تو برو
رفتم سر کنار میز وایستادم
ا/ت: خوش امدید.... چی میل دارید براتون بیارم
.....
شوگا ویو
رفتم کافه یه چیزی بخورم
یکی اومد سر میزم
ا/ت: خوش اومدید..... چی میل دارید براتون بیارم
شوگا: آامممم...... هنوز انتخاب نکردم
ا/ت: خب منتظر میمونم تا انتخاب کنید
منو رو گرفت دستم نگاه کردم
شوگا: یه کیک شکلاتی میخوام
ا/ت: چشم براتون میارم
منو رو برداشت و رفت
خیلی دختر خوشگل و بامزه ای بود
به دردم میخورد
باید بدزدمش
دوباره اومد سمت میز
ا/ت: بفرمایید این کمکتون
کیک رو گرفتم
ا/ت: من میرم
رفت و منم کیک رو خوردم و رفتم
ا/ت ویو
همه رفته بودن
جک: ا/ت تو برو من مغازه رو میبندم و میرم
ا/ت: وای مرسی
کیفم رو برداشتم
ا/ت: جک من میرم خدافظ
رفتم
توی راه خونه بودم
رفتم توی کوچه
کوچه خلوت بود و تاریک
یهو یه ماشین اومد تو کوچه
جلوم پارک کرد بعدشم یه مرد هیکلی از ماشین پیاده شد
داشت میومد سمتم
میخواستم فرار کنم
چرخیدم یه مرد دیگه هم پشتم بود
یهو یه چیزی خورد تو سرم و دیگه هیچ چیزی نفهمیدم
روز بعد
بلند شدم
تو یه اتاق بودم
خواستم بلند شم که دیدم به صندلی بسته شدم
سعی کردم بلند شم که دیدم به صندلی بسته شدم
شروع کردم داد زدن
ا/ت: هی من کجام ازادم کنین هییی ولم کنین برم
یهو در باز شد
یکی اومد تو
ایننن..... همون مردی هست که توی کافه دیدم
ا/ت: هییی توووو ولم کن برم
شوگا: خفه شو
.......
ادامه توی پارت بعد......
_______________________________________________________
۷۶.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.