رفتم خوابیدم و صبح بیدار شدم و رفتم شرکته عکس برداری

رفتم خوابیدم و صبح بیدار شدم و رفتم شرکته عکس برداری
از زبون جونگ کوک:
دیروز رییس شرکت بهم گفت که ی نفر جدید اومده و باید ازش عکس بگیرم برای همین دیشب هم زود خوابیدم که پاشم برم شرکت تو شرکت همراه با ی دختری وارد شدم استایلش خیلب س.سی بود خودش هم خیلی خوشگل بود سیع میکردم خیلی بهش خیره نشم
از زبون جی هو:
به شرکت که رسیدم ی پسره رو دیدم که خیلی جذاب بود منم لباس باز پوشیده بودم زیر چشمی به پاهام نکاه میکرد اما خیلی خودس هم س.سی بود جذبش شده بودم هر دوتامون داشتیم به سمت اتاق مدیر میرفتیم فکر کنم اون عکاسم باشه
من :تق تق تق مدیر:بیا تو من:عه جیهو خوش اومدی جونگ کوک هم اومد پس عالی شد .اسمش خیلی حذاب بود مدیر:بچه ها شما دوتا با هم امروز کار میکنین بهتون معرفی میکنم جیهو مدل و جونگ کوک عکاس یهو نمیدونم چرا خوشحال شدم انگار عاشقش شده بودم
از زبون جونگ کوک:وقتی مدیر گفت با هم کار دارین خیلی خوشحال شدم نمیدونم چرا اما از همین الان قبول کردم که عاشقش شدم تا همین 15دقیقه پیش به عشق در نکاه اول اعتقاد نداشتم اما ...مدیر:ی ماشین براتون اماده کردم که اون میبرتتون اونجایی که باید باشین و پروژه رو بذاتون توضیح میده ما هم ی باشه گفتیم صداش خیلی قشنگه
از زبون جی هو:چه صدای جذابی داره فکر میکنم واقعا عاشقش شدم اما نه .اوفففف تا حالا اینقدر تو مغذم با خودم درگیری نداشتم


بچا این پارت تموم شد فردا پارت بعدو ایشالا میزارم