پارت 32

چشمم به لباش خورد بهش نزدیک شدم و لباش رو بوسیدم شروع به مک زدن کردم
ایملدا ویو
با حس خیسی چیزی روی لبام چشام رو باز کردم جونگ کوک با چشمایی بسته مشغول بوسیدنم بود یه لحظه تمام خاطرات دیروز مثل فیلم از جلوی چشمام رد شد
ما ما دیشب رابطه داشتیم من من بهش گفتم دوستت دارم یعنی قبول کرد من رو ا/ت چی خدایا چرا چیزی یادم نمیاد قطره اشک سمجی از چشام ریخت جونگ کوک که متوجه شد بیدار شدم دست از بوسيدن برداشت
کوک چیشده ایملدا حالت خوبه چرا گریه میکنی هوم
ایملدا کوک هق 😭 😭 😭 😭
کوک گریه نکن پرنسسم چیشده عزیزم هوم
ایملدا کوک ببخشید من من دوستت دارم هق 😭 😭 😭
کوک میدونم میدونم عزیزم چرا گریه میکنی منم دوستت دارم گریه نکن با اشکات قلبم به درد میاد هوم کل صورتش رو بوسیدم طوری که خودمم نفس کم آوردم دلبرم حالت خوبه
ایملدا آره من خوبم الان
کوک ایملدا میدونی من قبلا از ا/ت خوشم میومد ولی الان عاشق یکی دیگه شدم
ایملدا چی عاشق کی شدی
کوک تو
ایملدا یاعععع
کوک چیه تو دوستم نداری
ایملدا آره منم منم خیلیی دوستت دارم
کوک این رو که گفت روش خیمه زدم کی اینطور جئون ایملدا چطور میتونی بهم نشون بدی هوم
ایملدا کوک هنوز زیر دلم درد میکنه ولم کن
کوک نمیشه باید بوسم رو بدی بعد
ایملدا نمیشه بعد
کوک نه همین الان
ایملدا باشه لپش رو بوسیدم
کوک اینور هم ببوس
ایملدا 💋💋💋بیا
کوک خوبه ولی دفعه بعد بیشتر میخوام
ایملدا منحرف بلند شو باید برم حموم
کوک باشه بیا بریم
ایملدا بریم نه برم
کوک نوچ نوچ باید باهم بریم
ایملدا نه یا کوک ولم کن عههه
کوک اینقدر ول نخور پرنسس
باهم رفتیم حموم و برگشتیم یه لباس پوشیدم و رفتیم پایین کوک توی آشپزخونه بود داشت آشپزی می‌کرد اومدم نزدیکتر و دستام رو دور گردنش حلقه کردم اولش یکم تعجب کرد ولی وقتی فهمید منم دستام رو گرفت و من رو روی اپن گذاشت
کوک همینجا بمون من برات آماده میکنم
ایملدا باشه