part 19
جونگکوک:تقصیر تو چیه عوضی تو باید حواست به این جور چیزا باشه
ویو ا.ت: تاحالا جونگکوک رو اینقدر اعصبانی ندیده بودم یعنی چی شده اینقدر داد میزنه
جالبه واسه اولین بار از جونگکوک ترسیده بودم
تلفن رو قطع کرد خواست چیزی بگم جونگکوک گفت
جونگکوک: میدونم الان میخوای بپرسی کی بود چرا داد زدم خواهش میکنم هیچی نپرس اصلا حوصله توضیح دادن ندارم پس خواهش میکنم هرچی نگو
ویو ا.ت : باشه ای زیر لب گفتم یعنی چی شده شرکت بدهی بالا اورده قرارداد لغو شده
چی شده اففف دارم دیونه میشم
ویو جونگکوک: افففف از هر طرف دارم
جونگکوک:تقصیر تو چیه عوضی تو باید حواست به این جور چیزا باشه
ویو ا.ت: تاحالا جونگکوک رو اینقدر اعصبانی ندیده بودم یعنی چی شده اینقدر داد میزنه
جالبه واسه اولین بار از جونگکوک ترسیده بودم
تلفن رو قطع کرد خواست چیزی بگم جونگکوک گفت
جونگکوک: میدونم الان میخوای بپرسی کی بود چرا داد زدم خواهش میکنم هیچی نپرس اصلا حوصله توضیح دادن ندارم پس خواهش میکنم هرچی نگو
ویو ا.ت : باشه ای زیر لب گفتم یعنی چی شده شرکت بدهی بالا اورده قرارداد لغو شده
چی شده اففف دارم دیونه میشم
ویو جونگکوک: افففف از هر طرف دارم بد میارم اون از یورا اون از وضعیت بچم اونم از اینکه پلیس ها ردم مو زدم یه لحظه یاد حرف دکتر افتادم که گفت استرس برای ات خوب نیست چرا اون جوری باهاش حرف زدم باز اگه حالش بد بشه چی بهتر از دلش دربیارم
جونگکوک: جوجه چی زیر لب غور غور میکنی دورت بگردم
ات: هیچی چیزی نگفتم
جونگکوک: یعنی میگی گوشام مشکل داره؟؟
ات: نمیدونم شاید
جونگکوک: اها جالبه ولی من شنیدم گفتی خیلی دوست دارم
ات: وا کی اینو گفتم واقعا گوشت مشکل داره
جونگکوک: نگفتی ولی میتونی الان بهم بگی
ات: خیلی لوسی
جونگکوک: خودت لوسم کردی زود باش دیگه منتظرم
ا.ت: خیلییی دوستتت دارم دیونه
جونگکوک: خدایی خستگی از تنم رفت
ات: راستی دیشب نخوابیدی؟؟
جونگکوک: نه همش نگران تو بودم بالا سرت نشته بودم
ا.ت: الهیی بچم رفتیم خونه استراحت کن لازم نکرده امروز بری شرکت
جونگکوک: با این که کلی کار دارم ولی چشم امروز رو پیشت میمونم
ا.ت: آفرین پسر خوب
جونگکوک: دورت بگردم رسیدیم پیاده شو منم چیزا رو بیارم دخل
ا.ت: باشه
جونگکوک و ات رفتن دخل تلفن جونگکوک زنگ خورد
جونگکوک: بله؟
آقای هیونگ میشه بیاید یه مشکل بزرگ پیش اومده
جونگکوک: فقط دو سه روز نبودم گند زدید به همه چی الان میام
جونگکوک تلفن رو قطع کرد
ات: کی بود
جونگکوک: یه تماس کاری بود باید سری برم ببخشید نمیتونم توضیح بدم ممکنه دیر بیام
به هه سو زنگ بزن بیاد پیشت من برم
اینم از پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد اگه شد روزی یکی دو پارت میزارم البته بستگی به لایک و کامنت شماها داره
ویو ا.ت: تاحالا جونگکوک رو اینقدر اعصبانی ندیده بودم یعنی چی شده اینقدر داد میزنه
جالبه واسه اولین بار از جونگکوک ترسیده بودم
تلفن رو قطع کرد خواست چیزی بگم جونگکوک گفت
جونگکوک: میدونم الان میخوای بپرسی کی بود چرا داد زدم خواهش میکنم هیچی نپرس اصلا حوصله توضیح دادن ندارم پس خواهش میکنم هرچی نگو
ویو ا.ت : باشه ای زیر لب گفتم یعنی چی شده شرکت بدهی بالا اورده قرارداد لغو شده
چی شده اففف دارم دیونه میشم
ویو جونگکوک: افففف از هر طرف دارم
جونگکوک:تقصیر تو چیه عوضی تو باید حواست به این جور چیزا باشه
ویو ا.ت: تاحالا جونگکوک رو اینقدر اعصبانی ندیده بودم یعنی چی شده اینقدر داد میزنه
جالبه واسه اولین بار از جونگکوک ترسیده بودم
تلفن رو قطع کرد خواست چیزی بگم جونگکوک گفت
جونگکوک: میدونم الان میخوای بپرسی کی بود چرا داد زدم خواهش میکنم هیچی نپرس اصلا حوصله توضیح دادن ندارم پس خواهش میکنم هرچی نگو
ویو ا.ت : باشه ای زیر لب گفتم یعنی چی شده شرکت بدهی بالا اورده قرارداد لغو شده
چی شده اففف دارم دیونه میشم
ویو جونگکوک: افففف از هر طرف دارم بد میارم اون از یورا اون از وضعیت بچم اونم از اینکه پلیس ها ردم مو زدم یه لحظه یاد حرف دکتر افتادم که گفت استرس برای ات خوب نیست چرا اون جوری باهاش حرف زدم باز اگه حالش بد بشه چی بهتر از دلش دربیارم
جونگکوک: جوجه چی زیر لب غور غور میکنی دورت بگردم
ات: هیچی چیزی نگفتم
جونگکوک: یعنی میگی گوشام مشکل داره؟؟
ات: نمیدونم شاید
جونگکوک: اها جالبه ولی من شنیدم گفتی خیلی دوست دارم
ات: وا کی اینو گفتم واقعا گوشت مشکل داره
جونگکوک: نگفتی ولی میتونی الان بهم بگی
ات: خیلی لوسی
جونگکوک: خودت لوسم کردی زود باش دیگه منتظرم
ا.ت: خیلییی دوستتت دارم دیونه
جونگکوک: خدایی خستگی از تنم رفت
ات: راستی دیشب نخوابیدی؟؟
جونگکوک: نه همش نگران تو بودم بالا سرت نشته بودم
ا.ت: الهیی بچم رفتیم خونه استراحت کن لازم نکرده امروز بری شرکت
جونگکوک: با این که کلی کار دارم ولی چشم امروز رو پیشت میمونم
ا.ت: آفرین پسر خوب
جونگکوک: دورت بگردم رسیدیم پیاده شو منم چیزا رو بیارم دخل
ا.ت: باشه
جونگکوک و ات رفتن دخل تلفن جونگکوک زنگ خورد
جونگکوک: بله؟
آقای هیونگ میشه بیاید یه مشکل بزرگ پیش اومده
جونگکوک: فقط دو سه روز نبودم گند زدید به همه چی الان میام
جونگکوک تلفن رو قطع کرد
ات: کی بود
جونگکوک: یه تماس کاری بود باید سری برم ببخشید نمیتونم توضیح بدم ممکنه دیر بیام
به هه سو زنگ بزن بیاد پیشت من برم
اینم از پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد اگه شد روزی یکی دو پارت میزارم البته بستگی به لایک و کامنت شماها داره
۷۲۶
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.