چند پارتی
چند پارتی
part:1
اوفففف پس چرا نمیاد خونه ساعت ۱ شب شد
با اینکه هیچ توجه ای به من نمیکرد و من رو دوست نداشت
من برعکس اش بودم
ولی بخاطر اون اتفاق گند
دیگه هیچ علاقه ای نمیتونم ازش ببینم
اون همه چی رو به من اختصاص داده بود ولی علاقه خودش رو نه
آجوما:دخترم تو برو بخواب اون خودش میاد
ا.ت:نه آجوما نگرانش ام نمیتونم
آجوما:کاشکی اون علاقه ای که تو بهش داشتی متقابل بود
ا.ت:کاشکی(ناراحت)
آجوما:دخترم چیزی نمی خوای
ا.ت:اگر میشه یک مداد و دفتر خاطراتم رو بیارید
آجوما:چشم
مداد رو ورداشتم و شروع کردم به نوشتن
خیلی دلم ازش پر بود
جوری که اگر یک بار دیگه بهم بی توجهی میشد فوران میکردم
دلیل تمام درد هام اون بود
بچه های مدرسه همه شون میخوان جای من باشن
ولی اگر میدونستن که هیچ مهری ازش نمیگیرم
قطعا باز هم میخواستن که جای من باشن:)
یادمه کلا تا ۴ سالگیم علاقه ای ازش گرفتم
ولی بعدش تا ۱۲ سال...
دفترچه خاطرات عزیزم تنها چیزی هستی که تمام درد هام رو داخل میریزم
و تو به کسی نمیگی:)
با صدای کلید خونه دفترم رو بستم و پشت بالشت مبل گذاشتم
نگاه ام به سمت در رفت که دیدم بابام داره میره سمت اتاقش
میدونستم که تا الان سر قبر مادرم بوده
چون امروز سالگرد اش بود
عشقی که نسبت به اون داره خیلی زیاده
کاشکی اون عشق رو به من هم هدیه میداد...
ازش پرسیدم
ا.ت:تا الان کجا بودی میدونستی چقدر نگران شدم
جین:به تو ربطی نداره
ا.ت:یعنی چی که به من ربطی نداره من دخترت ام
جین:ا.ت سر به سرم نزار حالم خوب نیست
ا.ت:اما مگه تقسیر منه(بغض)
جین:با چه پر رویی ام این حرف رو میزنی(پوزخند)
ا.ت:چی(بغض)
جین:دلیل تمام اتفاق ها تویی (داد)
ا.ت:.....
جین:اگر تو نبودی الان اون زنده بود همه اش تقسیر توعه(عربده)
ا.ت:اما مگه من میخواستم(گریه)
جین:اگر توعه لعنتی نمیپریدی جلو ماشین و مادرت نجاتت نمیداد الان میدونی چقدر خوشحال بودیم(داد)
ا.ت:ولی من چهار سالم بود هنوز عقل ام کامل نشده بود که بدونم چی به چیه
جین:ا.ت ساکت شو
ا.ت:من دخترتم
جین:من دختری به اسم ا.ت نداری برو از خونه من بیرون
ادامه دارد....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:1
اوفففف پس چرا نمیاد خونه ساعت ۱ شب شد
با اینکه هیچ توجه ای به من نمیکرد و من رو دوست نداشت
من برعکس اش بودم
ولی بخاطر اون اتفاق گند
دیگه هیچ علاقه ای نمیتونم ازش ببینم
اون همه چی رو به من اختصاص داده بود ولی علاقه خودش رو نه
آجوما:دخترم تو برو بخواب اون خودش میاد
ا.ت:نه آجوما نگرانش ام نمیتونم
آجوما:کاشکی اون علاقه ای که تو بهش داشتی متقابل بود
ا.ت:کاشکی(ناراحت)
آجوما:دخترم چیزی نمی خوای
ا.ت:اگر میشه یک مداد و دفتر خاطراتم رو بیارید
آجوما:چشم
مداد رو ورداشتم و شروع کردم به نوشتن
خیلی دلم ازش پر بود
جوری که اگر یک بار دیگه بهم بی توجهی میشد فوران میکردم
دلیل تمام درد هام اون بود
بچه های مدرسه همه شون میخوان جای من باشن
ولی اگر میدونستن که هیچ مهری ازش نمیگیرم
قطعا باز هم میخواستن که جای من باشن:)
یادمه کلا تا ۴ سالگیم علاقه ای ازش گرفتم
ولی بعدش تا ۱۲ سال...
دفترچه خاطرات عزیزم تنها چیزی هستی که تمام درد هام رو داخل میریزم
و تو به کسی نمیگی:)
با صدای کلید خونه دفترم رو بستم و پشت بالشت مبل گذاشتم
نگاه ام به سمت در رفت که دیدم بابام داره میره سمت اتاقش
میدونستم که تا الان سر قبر مادرم بوده
چون امروز سالگرد اش بود
عشقی که نسبت به اون داره خیلی زیاده
کاشکی اون عشق رو به من هم هدیه میداد...
ازش پرسیدم
ا.ت:تا الان کجا بودی میدونستی چقدر نگران شدم
جین:به تو ربطی نداره
ا.ت:یعنی چی که به من ربطی نداره من دخترت ام
جین:ا.ت سر به سرم نزار حالم خوب نیست
ا.ت:اما مگه تقسیر منه(بغض)
جین:با چه پر رویی ام این حرف رو میزنی(پوزخند)
ا.ت:چی(بغض)
جین:دلیل تمام اتفاق ها تویی (داد)
ا.ت:.....
جین:اگر تو نبودی الان اون زنده بود همه اش تقسیر توعه(عربده)
ا.ت:اما مگه من میخواستم(گریه)
جین:اگر توعه لعنتی نمیپریدی جلو ماشین و مادرت نجاتت نمیداد الان میدونی چقدر خوشحال بودیم(داد)
ا.ت:ولی من چهار سالم بود هنوز عقل ام کامل نشده بود که بدونم چی به چیه
جین:ا.ت ساکت شو
ا.ت:من دخترتم
جین:من دختری به اسم ا.ت نداری برو از خونه من بیرون
ادامه دارد....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۶.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.