(ازدواج اجباری)Part.16
کوک*ویو
اومدم از عمارت بیرون حداقل ا/ت رو پیدا کردم.
بقیه هیچ.
الان میرم توی یه هتلی که به ا/ت نزدیک باشه.
رفتم دور ور اون عمارت یه هتل بود.
اتاق اجاره کردم خداروشکر لوکس هم هست.
الان توی اتاقم دارم.
نقشه میکشم.
برای نجات ا/ت.
نقشم اینه که آدمام رو جمع کنم.
و به اون عمارت حمله کنم.
حالا خلاصه اش حمله هست ولی جزئیاتش،اینه که.
۱۰ تا از آدمام رو بفرستم و داخل عمارت برن اونجا و سرشون رو گرم کنن.
و ۲۰ از ادمای حرفه ایم رو وقتی اونا دارن سرشون رو گرم میکنن.
نگهبانای اصلی عمارت رو یواشکی بکشن.
و وقتی کشتن.
به سالن اصلی حمله کنن.
اون موقع دیگه نیرویی نداره ارباب عمارت چون همه رو کشتیمشون.
و ا/تم رو نجات بدم.
بهمین اسونی.
دلم نمیاد ا/ت اونجا بمونه بدون اب و غذا.
می خوام به یدونه از نگهبانای عمارت هر چقدر می خواد پول بدم.
و برای ا/ت غدا با اب بخرم و بدم به اون نگهبانه تا بده به ا/تم.
پایان این پارت
اومدم از عمارت بیرون حداقل ا/ت رو پیدا کردم.
بقیه هیچ.
الان میرم توی یه هتلی که به ا/ت نزدیک باشه.
رفتم دور ور اون عمارت یه هتل بود.
اتاق اجاره کردم خداروشکر لوکس هم هست.
الان توی اتاقم دارم.
نقشه میکشم.
برای نجات ا/ت.
نقشم اینه که آدمام رو جمع کنم.
و به اون عمارت حمله کنم.
حالا خلاصه اش حمله هست ولی جزئیاتش،اینه که.
۱۰ تا از آدمام رو بفرستم و داخل عمارت برن اونجا و سرشون رو گرم کنن.
و ۲۰ از ادمای حرفه ایم رو وقتی اونا دارن سرشون رو گرم میکنن.
نگهبانای اصلی عمارت رو یواشکی بکشن.
و وقتی کشتن.
به سالن اصلی حمله کنن.
اون موقع دیگه نیرویی نداره ارباب عمارت چون همه رو کشتیمشون.
و ا/تم رو نجات بدم.
بهمین اسونی.
دلم نمیاد ا/ت اونجا بمونه بدون اب و غذا.
می خوام به یدونه از نگهبانای عمارت هر چقدر می خواد پول بدم.
و برای ا/ت غدا با اب بخرم و بدم به اون نگهبانه تا بده به ا/تم.
پایان این پارت
۱۸.۱k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.