فیک کوک پارت ⁷ ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت :
یه مرد هم آمدن و گفتن تو چیکار کردی با بچه ما
گفتم من کاری نکردم باورم نمی کردن
.............................................................................
کوک: هه من خوبم بابا چتونه
مامانش: هاا پسرممم (بغل)
کوک: چیزی نبود فقط یه خراش بود ولی خوب زیاد خون آمده بود
باباش: این دختره زدتت نه
میا: هاا چ...چ...چیی نه من نزدم من کاری نکردم
کوک: هه بابا چی میگی نخیر
باباش: دورغ نگو
مادرش: پس چرا دستش خونیه
کوک: چیزه من ازش خاستم تا روم پارچه بزاره اونم دستش خونی شده و اینکه من امروز خونه نمیام
باباش: چرا میدونم دعوامون شد ولی پسرم تو نباید بیایی خونه
مامانش: پسرم کجا میری؟
کوک: خونه این
مامانش: این کیه
کوک: این دختر
میا: هااا چی ..... امم باشه
کوک دستم رو گرفت و منو داشت با خودش میبرد که یه تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه من ...در رو باز کردم و رفتیم تو
رفتم دستمو شستم خیلی بوی خون میداد انقدر شستم تا رفت داشتم دستم رو خشک میکردم که جونگ کوک از پشت کمرم رو گرفت و بغلم کرد گفتم
میا: هی جونگ کوک چیکار میکنی
کوک: گفتم کوک صدام کن
میا: باشه کوک چیکار میکنی
کوک: مگه کوری بغلت کردم دیگه ببخشید اگه بدت اومد😕
میا: نه این چه حرفیه اگه فک کردی ازت بدم میاد اشتباه میکنی
کوک: هی دختر واقعا من گرسنه ام
میا: باشه بشین خونه سوپر مارکت خیلی نزدیکه میرم میام
کوک: بشش زود بیا
رفتم هودیم رو که سیاه بود رو پوشیدم و سریع رفتم بدو بدو که خوردم به یه نفر افتادم
میا: اخخ ببخشید
چرا این مرده داره بهم نزدیک میشه آمد دستش رو گذاشت روی چونم و خواست منو ببوسه که دستم رو گذاشتم روی لبم و گفت میترسی
میا: هی تو کی هستی عام اصلا ولش کن
بدو بدو از اونجا رفتم و دوتا رامن خریدم و امدم خونه
کوک: هی دیر کردی
میا: عاییی من میرم میز رو آماده کنم
کوک: این چشه
(از زبان کوک)
رفتم پیشش
(از زبان میا)
میا:عه زنگ خورد کیه
کوک: بیا بریم باهم بازش کنیم
درو باز کردم عا این همون پسرس که میخاست منو ببوسه
میا: هی تو اینجا چیکار میکنی
پسره: او چه خونه شیکی
کوک: هی میا این اینجا چیکار میکنه
پسره: من دوست پسرشم
کوک: چ...چیی چی میگه این
میا: هی کوک دورغ میگه بخدا من همین ۲۰ دقیقه پیش دیدمش میخاست منو ببوسه که نزاشتم
کوک: عوضی میخاستی کی رو ببوسی
پسره: نکنه تو با این پسره هول رلی
کوک: آره رلمه
پسره: خوب از الان ماله منه
رفتم جلوی پسره و گفتم هی هرکی که هستی برو بیرون لطفا برو
بعدی...
۱۰لایک 💜
۵ کامنت 🐾
۱ فالور🦋
یه مرد هم آمدن و گفتن تو چیکار کردی با بچه ما
گفتم من کاری نکردم باورم نمی کردن
.............................................................................
کوک: هه من خوبم بابا چتونه
مامانش: هاا پسرممم (بغل)
کوک: چیزی نبود فقط یه خراش بود ولی خوب زیاد خون آمده بود
باباش: این دختره زدتت نه
میا: هاا چ...چ...چیی نه من نزدم من کاری نکردم
کوک: هه بابا چی میگی نخیر
باباش: دورغ نگو
مادرش: پس چرا دستش خونیه
کوک: چیزه من ازش خاستم تا روم پارچه بزاره اونم دستش خونی شده و اینکه من امروز خونه نمیام
باباش: چرا میدونم دعوامون شد ولی پسرم تو نباید بیایی خونه
مامانش: پسرم کجا میری؟
کوک: خونه این
مامانش: این کیه
کوک: این دختر
میا: هااا چی ..... امم باشه
کوک دستم رو گرفت و منو داشت با خودش میبرد که یه تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه من ...در رو باز کردم و رفتیم تو
رفتم دستمو شستم خیلی بوی خون میداد انقدر شستم تا رفت داشتم دستم رو خشک میکردم که جونگ کوک از پشت کمرم رو گرفت و بغلم کرد گفتم
میا: هی جونگ کوک چیکار میکنی
کوک: گفتم کوک صدام کن
میا: باشه کوک چیکار میکنی
کوک: مگه کوری بغلت کردم دیگه ببخشید اگه بدت اومد😕
میا: نه این چه حرفیه اگه فک کردی ازت بدم میاد اشتباه میکنی
کوک: هی دختر واقعا من گرسنه ام
میا: باشه بشین خونه سوپر مارکت خیلی نزدیکه میرم میام
کوک: بشش زود بیا
رفتم هودیم رو که سیاه بود رو پوشیدم و سریع رفتم بدو بدو که خوردم به یه نفر افتادم
میا: اخخ ببخشید
چرا این مرده داره بهم نزدیک میشه آمد دستش رو گذاشت روی چونم و خواست منو ببوسه که دستم رو گذاشتم روی لبم و گفت میترسی
میا: هی تو کی هستی عام اصلا ولش کن
بدو بدو از اونجا رفتم و دوتا رامن خریدم و امدم خونه
کوک: هی دیر کردی
میا: عاییی من میرم میز رو آماده کنم
کوک: این چشه
(از زبان کوک)
رفتم پیشش
(از زبان میا)
میا:عه زنگ خورد کیه
کوک: بیا بریم باهم بازش کنیم
درو باز کردم عا این همون پسرس که میخاست منو ببوسه
میا: هی تو اینجا چیکار میکنی
پسره: او چه خونه شیکی
کوک: هی میا این اینجا چیکار میکنه
پسره: من دوست پسرشم
کوک: چ...چیی چی میگه این
میا: هی کوک دورغ میگه بخدا من همین ۲۰ دقیقه پیش دیدمش میخاست منو ببوسه که نزاشتم
کوک: عوضی میخاستی کی رو ببوسی
پسره: نکنه تو با این پسره هول رلی
کوک: آره رلمه
پسره: خوب از الان ماله منه
رفتم جلوی پسره و گفتم هی هرکی که هستی برو بیرون لطفا برو
بعدی...
۱۰لایک 💜
۵ کامنت 🐾
۱ فالور🦋
۱۳۳.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.