ددی خشن من
پارت ۲۳
ا : آره راستش من وقتی کوچیک بود حدود ۹ یا ۱۰ پدر و مادر منو تو اتاق تاریک مینداختن و درش رو قفل میکردن
ا : بعد از سالها پلیس اومد خونه ما و فهمیدم که پدر و مادر مشکل روانی دارن هق
ا : از اون روز به بعد وقتی توی جای تاریک هستم نفسم میگیره
ت : آه متاسفم ا/ت (گریه)
ا : اتفاقی که پیش اومده رفته
ا : خودتو ناراحت نکن
ت : باشه
ا : اشکام رو پاک کردم
ا : ته میشه بغلم کنی
ت : آره بیا
ته ا/ت رو بغل کرد
چند دقیقه بعد *
ا : خوب بریم بخوابیم
ت : باشه
ت : بیا بریم اتاق من
ا : باشه
ا/ت رفت رو تخت ته خوابید ته هم ا/ت رو بغل کرد و خوابید
فردا صبح *
ا : چشمام باز کردم دیدم فاصله منو ته خیلی کمه خواستم بلند شدم که
ا : ته سفت بغلم کرد
ت : کجا میخوای بری
ا : برم صبحونه درست کنم الان مادر جون پدر جون بلند میشن
ت : نمی خواد
ت : اونا خودشون درست میکنن
ا : ته ولم کن بزار برم
ت : نمیخوام
ا : ته بذار بر.......
ت : نذاشتم حرف ا/ت بشه که لباش رو بوسیدم
ت : هیچ جا نمیری
پایان
لایک : ۲۰
ا : آره راستش من وقتی کوچیک بود حدود ۹ یا ۱۰ پدر و مادر منو تو اتاق تاریک مینداختن و درش رو قفل میکردن
ا : بعد از سالها پلیس اومد خونه ما و فهمیدم که پدر و مادر مشکل روانی دارن هق
ا : از اون روز به بعد وقتی توی جای تاریک هستم نفسم میگیره
ت : آه متاسفم ا/ت (گریه)
ا : اتفاقی که پیش اومده رفته
ا : خودتو ناراحت نکن
ت : باشه
ا : اشکام رو پاک کردم
ا : ته میشه بغلم کنی
ت : آره بیا
ته ا/ت رو بغل کرد
چند دقیقه بعد *
ا : خوب بریم بخوابیم
ت : باشه
ت : بیا بریم اتاق من
ا : باشه
ا/ت رفت رو تخت ته خوابید ته هم ا/ت رو بغل کرد و خوابید
فردا صبح *
ا : چشمام باز کردم دیدم فاصله منو ته خیلی کمه خواستم بلند شدم که
ا : ته سفت بغلم کرد
ت : کجا میخوای بری
ا : برم صبحونه درست کنم الان مادر جون پدر جون بلند میشن
ت : نمی خواد
ت : اونا خودشون درست میکنن
ا : ته ولم کن بزار برم
ت : نمیخوام
ا : ته بذار بر.......
ت : نذاشتم حرف ا/ت بشه که لباش رو بوسیدم
ت : هیچ جا نمیری
پایان
لایک : ۲۰
۴۸.۶k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.