فیک تقاص پارت ۴۹
یونگی گفت کجاس ؟
گفتم پیش سارا ! ...... مطمئنم سارا کار خودشو کرده ..... چون قبل از این ماجرا ها بهم پیام داده بود و گفته بود یه چی پیدا کردم هر چقد ازش پرسیدم ماجرا چیه دیگه هیچی نگفت .... سارا جین و گرفته برای اینکه جین برنگرده جین قرار بود خیلی وقت پیش برگرده ولی غیب شده و حتی خود جونگ کوک هم خبر نداره کجاس
جین هو گفت مگه سارا از گروه نیومده بیرون ؟
گفتم به ظاهر اره ولی هنوزم عضو مهم گروهه !
یونگی گفت از همون اول معلوم بود سارا نمیتونه بیرون گروه بمونه
هوسوک با خنده گفت سعی دارم بهت تیکه نندازم جیمین !
منظورشو گرفتم سعی داشت بهم بگه که مثلا سارا هنوزم دوسم داره ولی نتیجه نداد حرصی به هوسوک نگا کردم که سریع گفت اوکی ببخشید !
بیخیال شدم و گفتم خب چیکار میتونیم بکنیم
جین هو گفت بر اساس شناختی که از داداشم داری و میدونم که خودتون هم دارید مطمئنم از هر روشی استفاده میکنه تا از شر سارا خلاص شه حالا نمیدونم چطوری تا الان نتونسته این کارو بکنه ولی نباید منتظر بود باید تا قبل از اینکه جین بیاد ا/ت رو خلاص کنیم
گفتم اوکی امشب ا/ت با جونگ کوک ازدواج میکنه تا چند وقت منتظر میمونم ببینم جونگ کوک با ا/ت چطوریه بعدش اگه دیدم ا/ت تو خطره میرم سراغ نامجون اگه هم که اون قبول نکرد سریع میرم و ا/ت رو برمیدارم مستقیم با جت شخصیم میریم سمت مونیخ
یونگی گفت تصمیم درستیه
هوسوک گفت موافقم
........ دو هفته بعد
با عصبانیت داد زدم و گفتم تو خودت میدونی اون خواهر منه اونوقت طرف جونگ کوک و میگیری ؟
نامجون گفت سر من داد نزن ... من خودم میدونم چیکار میکنم جونگ کوک حواسش به ا/ت هست این کاری که تو میکنی فقط باعث میشه جونگ کوک عصبانی بشه و به ا/ت فشار روانی وارد کنی !
گفتم مطمئن باش اون حرکت سه این تو تولد سلین بیشتر به ا/ت فشار روانی وارد میکنه ا/ت اگه پیش جونگ کوک بمونه جونگ کوک نمی تونه حواسش بهش باشه چون فقط به فکر شرکته شاید نگرانش بشه و سعی کنه مراقبش باشه ولی توانشو نداره مغزش از هر طرف تحت فشاره و ا/ت هم بهش اضافه شده واقعا نمی تونه فشار روانی ا/ت رو تحمل کنه .... اون نمی تونه درست حسابی مراقب ا/ت باشه و خودتم اینو میدونی و حتی بهش گفتی که بزاره ا/ت بیاد پیش تو ...(با صدای بلند تر) نگفتی ؟!!!!
نامجون فقط سکوت کرده بودم
وقتی دیدم هیچ جوابی نمیده گفتم خودتم نمی دونی دیشب با هم چطوری دعوا کردن که اومده یه بطری الکل خورده ! این وقتی مست میکنه دیگه نمی دونه چه گوهیی میخوره خودتم اینو میدونی ... اگه یه وقت مست کنه یه بلایی سر ا/ت بیاره از چشم تو میبینم !
نامجون با مکث گفت اوکی باشه قبول میریم پیشش ولی فقط باهاش حرف بزن اگه از نظر خودش وضع شون درست بود بمونه در غیر این صورت باشه هر کاری خواستی بکن اصلا بردار ببرش
گفتم باشه
این پارت اضافه رو هم واسه اِشانتیون گذاشتم😂
برید حال کنید تا دو روز دیگه
واقعا وقت ندارم بنویسم کلی درس دارم به خاطر همین دیر دیر میزارم😐😐
گفتم پیش سارا ! ...... مطمئنم سارا کار خودشو کرده ..... چون قبل از این ماجرا ها بهم پیام داده بود و گفته بود یه چی پیدا کردم هر چقد ازش پرسیدم ماجرا چیه دیگه هیچی نگفت .... سارا جین و گرفته برای اینکه جین برنگرده جین قرار بود خیلی وقت پیش برگرده ولی غیب شده و حتی خود جونگ کوک هم خبر نداره کجاس
جین هو گفت مگه سارا از گروه نیومده بیرون ؟
گفتم به ظاهر اره ولی هنوزم عضو مهم گروهه !
یونگی گفت از همون اول معلوم بود سارا نمیتونه بیرون گروه بمونه
هوسوک با خنده گفت سعی دارم بهت تیکه نندازم جیمین !
منظورشو گرفتم سعی داشت بهم بگه که مثلا سارا هنوزم دوسم داره ولی نتیجه نداد حرصی به هوسوک نگا کردم که سریع گفت اوکی ببخشید !
بیخیال شدم و گفتم خب چیکار میتونیم بکنیم
جین هو گفت بر اساس شناختی که از داداشم داری و میدونم که خودتون هم دارید مطمئنم از هر روشی استفاده میکنه تا از شر سارا خلاص شه حالا نمیدونم چطوری تا الان نتونسته این کارو بکنه ولی نباید منتظر بود باید تا قبل از اینکه جین بیاد ا/ت رو خلاص کنیم
گفتم اوکی امشب ا/ت با جونگ کوک ازدواج میکنه تا چند وقت منتظر میمونم ببینم جونگ کوک با ا/ت چطوریه بعدش اگه دیدم ا/ت تو خطره میرم سراغ نامجون اگه هم که اون قبول نکرد سریع میرم و ا/ت رو برمیدارم مستقیم با جت شخصیم میریم سمت مونیخ
یونگی گفت تصمیم درستیه
هوسوک گفت موافقم
........ دو هفته بعد
با عصبانیت داد زدم و گفتم تو خودت میدونی اون خواهر منه اونوقت طرف جونگ کوک و میگیری ؟
نامجون گفت سر من داد نزن ... من خودم میدونم چیکار میکنم جونگ کوک حواسش به ا/ت هست این کاری که تو میکنی فقط باعث میشه جونگ کوک عصبانی بشه و به ا/ت فشار روانی وارد کنی !
گفتم مطمئن باش اون حرکت سه این تو تولد سلین بیشتر به ا/ت فشار روانی وارد میکنه ا/ت اگه پیش جونگ کوک بمونه جونگ کوک نمی تونه حواسش بهش باشه چون فقط به فکر شرکته شاید نگرانش بشه و سعی کنه مراقبش باشه ولی توانشو نداره مغزش از هر طرف تحت فشاره و ا/ت هم بهش اضافه شده واقعا نمی تونه فشار روانی ا/ت رو تحمل کنه .... اون نمی تونه درست حسابی مراقب ا/ت باشه و خودتم اینو میدونی و حتی بهش گفتی که بزاره ا/ت بیاد پیش تو ...(با صدای بلند تر) نگفتی ؟!!!!
نامجون فقط سکوت کرده بودم
وقتی دیدم هیچ جوابی نمیده گفتم خودتم نمی دونی دیشب با هم چطوری دعوا کردن که اومده یه بطری الکل خورده ! این وقتی مست میکنه دیگه نمی دونه چه گوهیی میخوره خودتم اینو میدونی ... اگه یه وقت مست کنه یه بلایی سر ا/ت بیاره از چشم تو میبینم !
نامجون با مکث گفت اوکی باشه قبول میریم پیشش ولی فقط باهاش حرف بزن اگه از نظر خودش وضع شون درست بود بمونه در غیر این صورت باشه هر کاری خواستی بکن اصلا بردار ببرش
گفتم باشه
این پارت اضافه رو هم واسه اِشانتیون گذاشتم😂
برید حال کنید تا دو روز دیگه
واقعا وقت ندارم بنویسم کلی درس دارم به خاطر همین دیر دیر میزارم😐😐
۷۰.۶k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.