آرمی که بلخره فندوم گرفت
بعضی مواقع کلمات ادم میکشه یا از کاری بیخود میکنه پس از نظر من نژاد پرست نباشیم ،یا حداقل قضاوت نکنیم°^°🙂
°
°
°
°
دنیلا دختری بود که تازگیا سرطان داشت اون هیچ امیدی نداشت و از خوشش از زندگیش
نمی اومد . پسرا تازه دبیو کرده بودن به برنامه ی
(یچیزی بگین خودتون)........رفته بودن برای صحبت.
دنیلا هر روز ارزوی مرگ میکرد یروز دنیلا داشت فکر میکرد بعد یهو گوشیش صداش در اومد
اون خوش شانس! بود اون کلی حرف زد و اخرش
با« ارزوی مرگم رو میکنم»تمام کرد که جانگ هوسوک یا همون جیهوپ بهش گفت :نگاه کن من جانگ هوسوک هستم و اینکه بگم ممنون زنده موندی واینکه «وقتی یه زخم خوب بشه
جاش قوی تر میشه »
دنیلا از اون روز سرحال سرحال شد و یه فندوم خرد به کنسرتشون رفت
پایان
°
°
°
°
دنیلا دختری بود که تازگیا سرطان داشت اون هیچ امیدی نداشت و از خوشش از زندگیش
نمی اومد . پسرا تازه دبیو کرده بودن به برنامه ی
(یچیزی بگین خودتون)........رفته بودن برای صحبت.
دنیلا هر روز ارزوی مرگ میکرد یروز دنیلا داشت فکر میکرد بعد یهو گوشیش صداش در اومد
اون خوش شانس! بود اون کلی حرف زد و اخرش
با« ارزوی مرگم رو میکنم»تمام کرد که جانگ هوسوک یا همون جیهوپ بهش گفت :نگاه کن من جانگ هوسوک هستم و اینکه بگم ممنون زنده موندی واینکه «وقتی یه زخم خوب بشه
جاش قوی تر میشه »
دنیلا از اون روز سرحال سرحال شد و یه فندوم خرد به کنسرتشون رفت
پایان
۳.۵k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.